شمارهٔ ۴
ای کز دو زلف سرکشت داریم در تن تابها
بیرون چه سان آریم ما کشتی از این گردابها
عقل و شکیب و نقد دل در راه جانان صرف شد
رفته است بیرون از کفم جمعیت اسبابها
زین اشگ چشم لالهگون کردم تعجب عاقبت
در مسکن دل یافتم سرچشمهٔ خونابها
طغیان آب گریه را نتوان گرفتن پیش ره
نزدیک شد گردد جهان ویران از این سیلابها
بردی به یغما جان ز تن ای رهزن ایمان من
با یاد زلفت تا به چند آشفته بینم خوابها
از حرف غیر ای سیم تن پا بر مدار از چشم من
خورده است سرو اندر چمن از دیده من آبها
از لعل آن شکر شکن بنشین و شیرین کن دهن
بسیار میگویی سخن قصاب در این بابها
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای کز دو زلف سرکشت داریم در تن تابها
بیرون چه سان آریم ما کشتی از این گردابها
هوش مصنوعی: ای کسی که از گیسوانت تاب و تندیسی در تنمان ایجاد کردهای، ما چگونه میتوانیم از این گردابها کشتی نجات پیدا کنیم؟
عقل و شکیب و نقد دل در راه جانان صرف شد
رفته است بیرون از کفم جمعیت اسبابها
هوش مصنوعی: عقل و صبر و دل را برای رسیدن به محبوب خرج کردم، اما اکنون همه چیز از دستم خارج شده و دیگه کنترل جمعیت مسایل را ندارم.
زین اشگ چشم لالهگون کردم تعجب عاقبت
در مسکن دل یافتم سرچشمهٔ خونابها
هوش مصنوعی: سرشار از شگفتی هستم که در دل خانهام، منبع اشکها و دردها را کشف کردهام. اشکهایی که مانند لالههای سرخ هستند، بیانگر عمق احساسات من هستند.
طغیان آب گریه را نتوان گرفتن پیش ره
نزدیک شد گردد جهان ویران از این سیلابها
هوش مصنوعی: گریه مثل سیلابی است که نمیتوان آن را متوقف کرد و اگر به این حال ادامه یابد، دنیای ما از این مشکلات و سختیها نابود خواهد شد.
بردی به یغما جان ز تن ای رهزن ایمان من
با یاد زلفت تا به چند آشفته بینم خوابها
هوش مصنوعی: ای دزد ایمانم، جان من را از تنم ربودی. تا کی باید به خاطر یاد زلفهای تو، خوابهای آشفته ببینم؟
از حرف غیر ای سیم تن پا بر مدار از چشم من
خورده است سرو اندر چمن از دیده من آبها
هوش مصنوعی: از گفتههای دیگران دوری کن و به آنها اهمیت نده. چون کسی که در چمن ایستاده، مانند سرو زیبا است و از دید من، مثل آبها در حال جاری شدن است.
از لعل آن شکر شکن بنشین و شیرین کن دهن
بسیار میگویی سخن قصاب در این بابها
هوش مصنوعی: از لعل آن شکر شکن بنشین و شیرین کن دهن، یعنی از آن جواهر گرانبها استفاده کن و لذت ببر. تو زیاد صحبت میکنی، مثل قصاب که در مورد گوشت و کار خود بحث میکند. اینجا اشاره به این است که به جای گفتن زیاد، بهتر است کارهای خوشایند را انجام دهی.