گنجور

شمارهٔ ۳

ساقی بیا که باز خراب است حال ما
پیش آر باده ای صنم بی‌زوال ما
جامی بده که دست نشاطی بهم زنیم
شد خشک در قفس همه اعضا و بال ما
ما در غم تو روز شب ای بی‌وفا و تو
در خاطرت نمی‌رسد اصلاً خیال ما
ما خانه‌زاد محنت و اندوه و ماتمیم
فارغ نشین که دهر ندارد مثال ما
از چشمه‌سار، قطره آبی نخورده‌ایم
از آن به شیشه جلوه نماید ، نهالِ ما
قصاب دم مزن که به جایی نمی‌رسد
فریاد نارسای تو و قیل و قال ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بیا که باز خراب است حال ما
پیش آر باده ای صنم بی‌زوال ما
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا که حال ما دوباره خراب است. باده‌ای برای ما بیاور که زیبایی‌اش همیشگی و جاودان است.
جامی بده که دست نشاطی بهم زنیم
شد خشک در قفس همه اعضا و بال ما
هوش مصنوعی: به من جامی بده تا با شادی و نشاطی که داریم، دست به دست هم زنیم. زیرا اعضای بدنم در این قفس خشک و بی‌حالت شده‌اند و پرهای من هم دیگر پرواز نمی‌کنند.
ما در غم تو روز شب ای بی‌وفا و تو
در خاطرت نمی‌رسد اصلاً خیال ما
هوش مصنوعی: ما در غم تو در طول روز و شب می‌گذرانیم، اما تو حتی به یاد ما هم نیستی.
ما خانه‌زاد محنت و اندوه و ماتمیم
فارغ نشین که دهر ندارد مثال ما
هوش مصنوعی: ما در این دنیا به سختی و غم عادت کرده‌ایم و مانند ما کسی پیدا نمی‌شود که به اینگونه زندگی کرده باشد. بنابراین، ای کسی که راحت و آسوده زندگی می‌کنی، بدان که ما تجربه‌ای منحصر به فرد داریم که نمی‌توان آن را با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد.
از چشمه‌سار، قطره آبی نخورده‌ایم
از آن به شیشه جلوه نماید ، نهالِ ما
هوش مصنوعی: ما هیچ قطره‌ای از چشمه‌سار نخورده‌ایم تا اینکه نهال ما در شیشه به خوبی دیده شود.
قصاب دم مزن که به جایی نمی‌رسد
فریاد نارسای تو و قیل و قال ما
هوش مصنوعی: قصاب را صدا نزن، چرا که فریادهای تو و شلوغی ما به هیچ جا نمی‌رسد.

حاشیه ها

1402/11/08 00:02
سیدمحمد جهانشاهی

از آن ، به شیشه جلوه نماید نهالِ ما