گنجور

شمارهٔ ۳۵

چو رخ برتافت دیدم طره گیسوی یار امشب
چه‌ها دارد به سر این اختر دنباله‌دار امشب
خدا از فتنه‌های موج این طوفان نگه دارد
شدم دریا نشین از گریهٔ بی‌اختیار امشب
به قربان تو فردا فکر از خود رفتنی دارم
ز اشک و آه حسرت می‌دهم سامان کار امشب
ز حیرت با خیالش تا سحر در گفتگو بودم
به کار آمد مرا این دیدهٔ شب‌زنده‌دار امشب
کند هر دم به رنگی یاد یار ازگریه مشغولم
مرا دارد غم او همچو طفلان در کنار امشب
برای خویشتن تدبیر از این بهتر نمی‌دانم
که با بی‌اختیاری واگذارم اختیار امشب
به یاد زلف و چشمش بسته در فتراک دل‌ها را
مگر می‌آید آن برگشته مژگان از شکار امشب
قمارم عشق‌بازی بود با دلبر ندانستم
که خواهد برد از من چشم فتانش قمار امشب
ز زخم تازه برمی‌دارم ای قصاب مرهم را
اگر بندد به خونم یار پا را در نگار امشب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو رخ برتافت دیدم طره گیسوی یار امشب
چه‌ها دارد به سر این اختر دنباله‌دار امشب
هوش مصنوعی: وقتی که عشق تو از من روی برگرداند، دیدم که چه چیزهایی در دل این ستاره دنباله‌دار شبانه وجود دارد.
خدا از فتنه‌های موج این طوفان نگه دارد
شدم دریا نشین از گریهٔ بی‌اختیار امشب
هوش مصنوعی: خداوند مرا از مشکلات و دغدغه‌های ناشی از این طوفان حفظ کند. امشب به دلیل غم و اندوهی که دارم، حالت دریا به خود گرفته‌ام و گریه‌ام به طور طبیعی و بدون کنترل است.
به قربان تو فردا فکر از خود رفتنی دارم
ز اشک و آه حسرت می‌دهم سامان کار امشب
هوش مصنوعی: فردا برای تو به اندازه‌ای فکر می‌کنم که از خودم دور شوم. امشب با درد و اشک و حسرت، تلاش می‌کنم که کارهایم را سامان دهم.
ز حیرت با خیالش تا سحر در گفتگو بودم
به کار آمد مرا این دیدهٔ شب‌زنده‌دار امشب
هوش مصنوعی: تا سحر در گفتگو با خیال او بودم و این چشم بیدارم امشب به کمکم آمد.
کند هر دم به رنگی یاد یار ازگریه مشغولم
مرا دارد غم او همچو طفلان در کنار امشب
هوش مصنوعی: هر لحظه به رنگ و حالتی یاد یار در ذهنم می‌آید و من از این بابت گریه می‌کنم. غم او مرا همچون کودکی در کنار خود مشغول کرده است. امشب نیز به سادگی این احساس را تجربه می‌کنم.
برای خویشتن تدبیر از این بهتر نمی‌دانم
که با بی‌اختیاری واگذارم اختیار امشب
هوش مصنوعی: بهتر از این نمی‌دانم که شب را به حال خود بسپارم و از تمام تصمیم‌گیری‌ها کنار بکشم.
به یاد زلف و چشمش بسته در فتراک دل‌ها را
مگر می‌آید آن برگشته مژگان از شکار امشب
هوش مصنوعی: دل‌ها را گرفتار زیبایی و جذابیت زلف و چشم او می‌داند، به گونه‌ای که گویی کسی که به شکار مژگان او آمده، در امشب به یاد آن جمال دلکش است.
قمارم عشق‌بازی بود با دلبر ندانستم
که خواهد برد از من چشم فتانش قمار امشب
هوش مصنوعی: عشق من شبیه بازی قمار بود که با محبوبم انجام می‌دادم، اما نمی‌دانستم که این چشم‌های فریبنده‌اش من را خواهد باخت.
ز زخم تازه برمی‌دارم ای قصاب مرهم را
اگر بندد به خونم یار پا را در نگار امشب
هوش مصنوعی: من از زخم تازه‌ای که دارم، ای قصاب، مرهم را برمی‌دارم. اگر یارم پا را به خون من بندد، امشب در آغوش نگارم.