گنجور

شمارهٔ ۲۵

تا کرده محبت هدف تیر تو جان را
بر قصد من ابروی تو زه کرده کمان را
حیرت‌زده در باغ تو چون بلبل تصویر
نگشاده نظر سوی تو بستیم زبان را
در عالم تصویر کس آگه زکسی نیست
از هم چه خبر دیده حیرت‌زدگان را
باشد چو یکی آینه این خانهٔ زیبا
مسکن مشمارید سرای گذران را
بگذر ز گل عیش که گلزار تعلق
خار ره مقصود بود کعبه روان را
صورت چه پذیرد ز نظر بی دل روشن
بی آینه در باز مکن آینه دان را
از باد تکبر سر بی مغز تهی ساز
بر دوش کشی چند تو این بار گران را
بندد کمر بندگی قد تو شمشاد
چون جلوه دهی در چمن آن سرو روان را
قصاب جهان چون به عناد است و دورنگی
جا داده در آغوش بهار تو خزان را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کرده محبت هدف تیر تو جان را
بر قصد من ابروی تو زه کرده کمان را
هوش مصنوعی: محبت تو باعث شده که جانم به هدف تیر تو تبدیل شود و ابروی تو مانند کمانی شده که به سمت من نشانه گرفته است.
حیرت‌زده در باغ تو چون بلبل تصویر
نگشاده نظر سوی تو بستیم زبان را
هوش مصنوعی: در باغ تو مانند بلبل حیران و شگفت‌زده‌ایم، چون تصویری از تو را نمی‌توانیم ببینیم و به همین دلیل چشمان‌مان را به تو دوخته‌ایم و زبان‌مان را نیز بسته‌ایم.
در عالم تصویر کس آگه زکسی نیست
از هم چه خبر دیده حیرت‌زدگان را
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچ‌کس از حال دیگری خبر ندارد و حیرت‌زدگان نمی‌دانند که دیگران چه می‌کنند و در چه وضعیتی هستند.
باشد چو یکی آینه این خانهٔ زیبا
مسکن مشمارید سرای گذران را
هوش مصنوعی: خانهٔ زیبا را مانند یک آینه بدانید و آن را به عنوان مکانی موقتی و گذرا در نظر نگیرید.
بگذر ز گل عیش که گلزار تعلق
خار ره مقصود بود کعبه روان را
هوش مصنوعی: از خوشی‌هایی که به ظاهر زیبا هستند بگذر، زیرا باغ زندگی پر از موانع و مشکلات است و راه رسیدن به هدف واقعی، سختی‌ها و رنج‌ها را به همراه دارد.
صورت چه پذیرد ز نظر بی دل روشن
بی آینه در باز مکن آینه دان را
هوش مصنوعی: صورت چه بر دوش می‌کشی در حالی که دل تو روشن نیست؟ بی‌آنکه آینه را باز کنی، به آن دانا نگریسته نمی‌شود.
از باد تکبر سر بی مغز تهی ساز
بر دوش کشی چند تو این بار گران را
هوش مصنوعی: با ناز و تکبر خود را خالی کن و این بار سنگین را بر دوش بکش.
بندد کمر بندگی قد تو شمشاد
چون جلوه دهی در چمن آن سرو روان را
هوش مصنوعی: وقتی که خود را در خدمت تو قرار می‌دهم، مانند زنی که کمرش را محکم بسته است، اگر تو در باغ به من جلوه‌گری کنی، سروی روان و زیبا در آنجا، همگان را به تحسین وا می‌دارد.
قصاب جهان چون به عناد است و دورنگی
جا داده در آغوش بهار تو خزان را
هوش مصنوعی: قصاب دنیا به مانند کسی است که به دشمنی و نیرنگ در می‌کوشد و در آغوش زیبایی و سرسبزی بهار، فصل خزان را پنهان کرده است.

حاشیه ها

1400/04/06 16:07
نصرت الله

در مصرع دوم بیت سوم «خیر» می‌بایست به «خبر» تغییر کند؛ «از هم چه خبر دیدهٔ حیرت‌زدگان را»