شمارهٔ ۲۲
تا نگاه دلفریبش در نظر دارد مرا
ز آرزوی هر دو عالم بیخبر دارد مرا
گاه در اوج ترقی گاه در عین زوال
ذرهپرور مهر رویش در نظر دارد مرا
من نمیدانم چه بد کردم که بخت واژگون
دور از این در چون دعای بیاثر دارد مرا
چشم مست ساقی از هر گردش پیمانهای
ریزه الماس گویی در جگر دارد مرا
استخوانم توتیا گردید از پامال دهر
کو نسیمی تا چو گرد از جای بردارد مرا
روز و شب چون رشته تسبیح دست انداز عشق
در سراغ یار در صد رهگذر دارد مرا
دور ز آب و رنگ آن باغ و دلم گل میکند
این نهال خشک دائم بارور دارد مرا
چون فروغ شمع کافتد پرتوش شبها در آب
عکس رخسار تو روشن تا سحر دارد مرا
کی کشم قصاب دیگر منت بال هما
سایه شمشیر او تا جا به سر دارد مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا نگاه دلفریبش در نظر دارد مرا
ز آرزوی هر دو عالم بیخبر دارد مرا
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگاهم به آن چهره دلانگیز باشد، از آرزوهای این جهان و آن جهان بیخبرم.
گاه در اوج ترقی گاه در عین زوال
ذرهپرور مهر رویش در نظر دارد مرا
هوش مصنوعی: گاهی در اوج موفقیت و زمانی دیگر در حالت افول و زوال، همیشه نوری از چهرهاش بر من تابیده میشود.
من نمیدانم چه بد کردم که بخت واژگون
دور از این در چون دعای بیاثر دارد مرا
هوش مصنوعی: نمیدانم چه خطایی مرتکب شدم که خوشبختیام از من دور شده و مانند دعای بینتیجه هیچ تأثیری ندارد.
چشم مست ساقی از هر گردش پیمانهای
ریزه الماس گویی در جگر دارد مرا
هوش مصنوعی: چشم زیبا و جذاب ساقی، مانند دانههای الماس در دل من تاثیر میگذارد و احساساتی عمیق ایجاد میکند. هر بار که او جام را میگرداند، حس میکنم که بر جانم اثر میگذارد.
استخوانم توتیا گردید از پامال دهر
کو نسیمی تا چو گرد از جای بردارد مرا
هوش مصنوعی: من به خاطر فشارها و سختیهای زندگی مانند استخوانی شدهام که در زیر پای زمان خرد شده است. آیا نسیمی میآید تا من را از این وضعیت بیرون ببرد و از جایم بلند کند؟
روز و شب چون رشته تسبیح دست انداز عشق
در سراغ یار در صد رهگذر دارد مرا
هوش مصنوعی: روزها و شبها مانند رشتهای از تسبیح به هم مرتبط هستند و عشق به یار دائم در ذهن من حضور دارد و در این مسیر، من در صد راه مختلف با یاد او روبرو میشوم.
دور ز آب و رنگ آن باغ و دلم گل میکند
این نهال خشک دائم بارور دارد مرا
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که حتی در دوری از زیباییها و رنگهای جذاب طبیعت، دل و احساس شاعر همچنان زنده و سرشار از شکرگزاری است. او به نوعی اشاره میکند که یک درخت خشک در دلش همیشه بارور و پربار است، یعنی درونی غنی و پر از احساس دارد که او را شاداب و زنده نگه میدارد.
چون فروغ شمع کافتد پرتوش شبها در آب
عکس رخسار تو روشن تا سحر دارد مرا
هوش مصنوعی: زمانی که نور شمع خاموش میشود، بازتاب چهرهات در آب شبها تا صبح برایم روشنی میآورد.
کی کشم قصاب دیگر منت بال هما
سایه شمشیر او تا جا به سر دارد مرا
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم سختی و رنج دیگری را تحمل کنم در حالی که سایه خطر و تهدید همواره بالای سرم قرار دارد؟
حاشیه ها
1400/04/06 16:07
نصرت الله
در مصرع دوم بیت پنجم «تا چو گرد» درست است.
در مصرع اول بیت هفتم یک «و» جا افتاده است؛ «...آن باغ و دلم...»