گنجور

شمارهٔ ۱۸

صیاد به من تنگ چنان کرده قفس را
کز تنگی جا بسته به من راه نفس را
این چشم پرآشوب نگاهی که تو داری
مستی است که بندد به قفا دست عسس را
چون بر نکشم آه و فغان از دل صد چاک
از ناله چه سان منع توان کرد جرس را
یا رب نشود کشته به شمشیر جفایت
هر کس که به دل راه دهد غیر تو کس را
از دامنت ای شاخ گل گلشن خوبی
کوته نکند خار جفا دست هوس را
از کوی تو عنقا نتوانست گذشتن
کی قوت پرواز بود بال مگس را
شد عرصه جولانگه تو دیده قصاب
هرگه که برانگیختی از نار فرس را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صیاد به من تنگ چنان کرده قفس را
کز تنگی جا بسته به من راه نفس را
هوش مصنوعی: صیاد به قدری قفس را بر من تنگ کرده که به خاطر کمبود جا، نفس کشیدن برایم دشوار شده است.
این چشم پرآشوب نگاهی که تو داری
مستی است که بندد به قفا دست عسس را
هوش مصنوعی: این چشمان پر از التهاب و آشفتگی تو به حدی مسحورکننده است که می‌تواند دستان مراقبان امنیت را به عقب برگرداند و از آنها دور کند.
چون بر نکشم آه و فغان از دل صد چاک
از ناله چه سان منع توان کرد جرس را
هوش مصنوعی: وقتی که من از دل پر درد و رنج خود ناله و فریاد نزنم، چگونه می‌توان صدای زنگوله را خاموش کرد؟
یا رب نشود کشته به شمشیر جفایت
هر کس که به دل راه دهد غیر تو کس را
هوش مصنوعی: پروردگارا، هرگز اجازه نده کسی به خاطر ظلم و ستم تو کشته شود، هر که در دلش جز تو به کسی راه دهد.
از دامنت ای شاخ گل گلشن خوبی
کوته نکند خار جفا دست هوس را
هوش مصنوعی: ای گل‌های زیبا، از دامن تو نمی‌توان کمرنگی زیبایی و لطافت را گرفت. خارهای آزارزننده و هوس، نمی‌توانند به این گلستان آسیب برسانند.
از کوی تو عنقا نتوانست گذشتن
کی قوت پرواز بود بال مگس را
هوش مصنوعی: از کوی تو هیچ پرنده‌ای نمی‌تواند عبور کند، زیرا قدرت پرواز فراتر از توان مگس نیست.
شد عرصه جولانگه تو دیده قصاب
هرگه که برانگیختی از نار فرس را
هوش مصنوعی: در هر زمانی که تو اشتیاقی به حرکت از خود نشان دادی، میدان زندگی و مبارزه به وسعت چشمان تو، همچون میدان جولانگاه یک قصاب، به تماشا درآمد.