شمارهٔ ۱۷
پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها
بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها
دردم افزون شد نمیدانم ز عشقت چون کنم
با وجود آنکه کردم در غمت تدبیرها
چون خلاصی کس تواند یافتن از کوی او
نقش پای مور را بر پا نهد زنجیرها
گر نیفتد پرتو حسن تو چون ظاهر شود
دستکار صنعت نقاش بر تصویرها
بخت بد قصاب او را دور میسازد ز تو
گرچه بسیار از محبت دیدهام تأثیرها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها
بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها
هوش مصنوعی: پیچ و تاب گیسوان سیاه تو مانند زنجیرهایی است که بر پاها افتاده و شیرها در آن زنجیرها گرفتار شدهاند.
دردم افزون شد نمیدانم ز عشقت چون کنم
با وجود آنکه کردم در غمت تدبیرها
هوش مصنوعی: دردم بیشتر شده و نمیدانم از عشق تو چه باید بکنم، با این حال، برای غم تو تدبیرهایی اندیشیدهام.
چون خلاصی کس تواند یافتن از کوی او
نقش پای مور را بر پا نهد زنجیرها
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد از عشق و جاذبههای او رهایی یابد، مانند این است که زنجیرها را بر پای مور میگذارد و نمیتواند از آنجا خلاصی یابد.
گر نیفتد پرتو حسن تو چون ظاهر شود
دستکار صنعت نقاش بر تصویرها
هوش مصنوعی: اگر نور زیبایی تو نتواند درخشان شود، همانند آن است که هنر نقاشی بر روی تصاویر انجام شده، به هیچ وجه نمیتواند جلوهگری کند.
بخت بد قصاب او را دور میسازد ز تو
گرچه بسیار از محبت دیدهام تأثیرها
هوش مصنوعی: سرنوشت بد قصاب موجب میشود او از تو دور شود، هرچند من تأثیرات زیادی از محبتت را تجربه کردهام.