شمارهٔ ۱۰
اگر آن شمع بزم دل رود مستانه در صحرا
نیاید در نظر غیر از پر پروانه در صحرا
نماید هرکجا رخ نه فلک آیینه میگردد
ز صیقل کاری خاکستر پروانه در صحرا
ز وحشت تنگنای شهر زندان است بر عاشق
به وسعت داد عشرت میدهد دیوانه در صحرا
ز سیل اشگ میسازم خراب این عالم دل را
برای خویش پیدا میکنم ویرانه در صحرا
تلاش رزق لازم نیست کایزد کرده در اول
مهیا بهر ما روزی ز آب و دانه در صحرا
شده بهر هزاران هر طرف از غنچههای گل
عیان در بوته هر خار صد خمخانه در صحرا
دلیل راه عاشق را چو خاموشی نمیباشد
مگو قصاب بیجا این قدر افسانه صحرا
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سعید محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر آن شمع بزم دل رود مستانه در صحرا
نیاید در نظر غیر از پر پروانه در صحرا
هوش مصنوعی: اگر آن شمعی که دل را روشن میکند با حالتی شاداب و سرخوش به دشت برود، کسی دیگری جز پروانهی عاشقش را در آن دشت نخواهد دید.
نماید هرکجا رخ نه فلک آیینه میگردد
ز صیقل کاری خاکستر پروانه در صحرا
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و جمالی نمایان شود، آسمان نیز مانند آینه بازتاب مییابد. این زیبایی میتواند همانند خاکستر پروانهای در دشت و صحرا، نشان از عاشقانههای زندگی و ناپایداری آن باشد.
ز وحشت تنگنای شهر زندان است بر عاشق
به وسعت داد عشرت میدهد دیوانه در صحرا
هوش مصنوعی: در فضای محدود و پرهیاهوی شهر، برای عاشق احساس حبس و زندانی بودن را به ارمغان میآورد، در حالی که عشق به او آزادی و شادی را میبخشد، همچنان که دیوانهای در دل صحرا برای خود زندگی میکند.
ز سیل اشگ میسازم خراب این عالم دل را
برای خویش پیدا میکنم ویرانه در صحرا
هوش مصنوعی: از سیل اشکم این جهان را ویران میکنم، و در دل این ویرانی به دنبال خودم میگردم.
تلاش رزق لازم نیست کایزد کرده در اول
مهیا بهر ما روزی ز آب و دانه در صحرا
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن روزی نیاز نیست که تلاش کنیم، چرا که خداوند در ابتدا برای ما روزی را به طور آماده و فراوان از آب و دانه در دشتها فراهم کرده است.
شده بهر هزاران هر طرف از غنچههای گل
عیان در بوته هر خار صد خمخانه در صحرا
هوش مصنوعی: به خاطر وجود هزاران گل، هر طرف از باغ پر از زیبایی و شکوفایی است. حتی در کنار هر خار، نشانههایی از خوشی و شادی مانند خمخانهها وجود دارد که در بیابان پراکندهاند.
دلیل راه عاشق را چو خاموشی نمیباشد
مگو قصاب بیجا این قدر افسانه صحرا
هوش مصنوعی: اگر عاشق دلیل و راهی برای خود نداشته باشد، نباید بیمورد و بهانهجویانه برای او داستانهای طولانی و افسانهای دربارهی عشق و مشکلاتش گفت.