گنجور

شمارهٔ ۲۸

جَمالَ غرّةِ عَیْنی رَأَیتُ فی سلمی
فَزادَ بَهْجَةَ قَلْبی وَ زالَ لی اَلَمی
رَأَیْتُ غرّةَ وَجْهِ الحَبیبِ، قُلْتُ: سَلام
فَقالَ لی: وَ عَلیْکَ السَّلامُ، یَابْنَ عَمی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جَمالَ غرّةِ عَیْنی رَأَیتُ فی سلمی
فَزادَ بَهْجَةَ قَلْبی وَ زالَ لی اَلَمی
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ی سلمی که در چشمانم دیدم، خوشی قلبم را بیشتر کرد و دردهایم را کم کرد.
رَأَیْتُ غرّةَ وَجْهِ الحَبیبِ، قُلْتُ: سَلام
فَقالَ لی: وَ عَلیْکَ السَّلامُ، یَابْنَ عَمی
هوش مصنوعی: من زیبایی چهره محبوبم را دیدم و گفتم: سلام. او هم به من جواب داد و گفت: سلام بر تو، ای پسر عمو.