گنجور

شمارهٔ ۹۶

اگر در مغز، اگر در پوست یارست
بهرجایی که هست آن یار غارست
ترا، گر روی دل با روی حق نیست
بهر رو از همه رو شرمسارست
دلا، گر عاشقی بگذار و بگذر
که عاقل در میان گیر و دارست
اگر تو نقش خوانی، نقش بر خوان
همه عالم پر از نقش و نگارست
مگو اسرار حق با نفس جاهل
که نه اهل نظر اهل نظارست
ز خود بیرون مرو، تا گم نگردی
که آن یار گرامی در دیارست
مرا هرکس که بیند مست گوید
که: قاسم مست چشم پرخمارست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر در مغز، اگر در پوست یارست
بهرجایی که هست آن یار غارست
هوش مصنوعی: هر جا که یار وجود داشته باشد، چه در فکر، چه در ظاهر، او همواره در کنار و یار همیشگی است.
ترا، گر روی دل با روی حق نیست
بهر رو از همه رو شرمسارست
هوش مصنوعی: اگر دل تو با حقیقت هماهنگ نباشد، هیچ کدام از زوایای وجودت نمی‌تواند از شرم و خجالت برکنار باشد.
دلا، گر عاشقی بگذار و بگذر
که عاقل در میان گیر و دارست
هوش مصنوعی: دلیل عاشق بودن خود را رها کن و از چالش‌ها فراتر برو، زیرا فرد عاقل در سختی‌ها و پیچیدگی‌ها گرفتار می‌شود.
اگر تو نقش خوانی، نقش بر خوان
همه عالم پر از نقش و نگارست
هوش مصنوعی: اگر تو هنرپیشه‌ای، سرتاسر جهان پر از نقش و تصویرهایی است که می‌توانی آنها را ببیند.
مگو اسرار حق با نفس جاهل
که نه اهل نظر اهل نظارست
هوش مصنوعی: رازهای حق را با انسان جاهل در میان نگذار، زیرا او نه از درک عمیق چیزی برخوردار است و نه می‌تواند به درستی آن را تماشا کند.
ز خود بیرون مرو، تا گم نگردی
که آن یار گرامی در دیارست
هوش مصنوعی: از خودت دور نشو، چون ممکن است گم شوی. چرا که دوست عزیزت در همین دنیا وجود دارد.
مرا هرکس که بیند مست گوید
که: قاسم مست چشم پرخمارست
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا ببیند، با دیدن چشمان پر از خوابم می‌گوید: قاسم در حالت مستی به سر می‌برد.