گنجور

شمارهٔ ۹۷

هلاک عاشقان در انتظارست
حیات صادقان با روی یارست
کسی کو نزد جانان تحفه جان برد
هنوز از روی جانان شرمسارست
خرامان میرود آن شاه خوبان
سرش مستست و چشمش در خمارست
بکلی جان و دلها صید کردست
که میر عاشقان میر شکارست
رخش اندر میان جعد گیسو
چو رومی در میان زنگبارست
بیا، یک دم بحال من نظر کن
دلم پرخون و چشمم اشکبارست
بکن چندان که خواهی جور بر من
که جان مرد عاشق بردبارست
بیا، با عاشقی دستی برافشان
که شادی در میان، غم برکنارست
نظر بر روی جانان دار، قاسم
که دارالملک عالم بی مدارست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هلاک عاشقان در انتظارست
حیات صادقان با روی یارست
هوش مصنوعی: عاشقان در انتظار معشوق خود نابود می‌شوند، اما زندگی انسان‌های راستگو با چهره محبوبشان رونق می‌گیرد.
کسی کو نزد جانان تحفه جان برد
هنوز از روی جانان شرمسارست
هوش مصنوعی: کسی که پیش محبوب خود هدیه‌ای از جانش می‌برد، هنوز هم از روی محبوبش خجالت‌زده است.
خرامان میرود آن شاه خوبان
سرش مستست و چشمش در خمارست
هوش مصنوعی: آن پادشاه زیبا به آرامی می‌خزد، سرش مست است و چشمانش حالتی خواب‌آلود دارد.
بکلی جان و دلها صید کردست
که میر عاشقان میر شکارست
هوش مصنوعی: به‌طور کامل جان و دل‌ها را تسخیر کرده است، چون او فرمانروای عاشقان و شکارچی دل‌هاست.
رخش اندر میان جعد گیسو
چو رومی در میان زنگبارست
هوش مصنوعی: درخشندگی و زیبایی چهره‌اش در میان موهای مجعدش، همچون یک رومی زیبا در دل یک کانون پر از زنگ‌های رنگارنگ است.
بیا، یک دم بحال من نظر کن
دلم پرخون و چشمم اشکبارست
هوش مصنوعی: بیار، لحظه‌ای به حال من نگاه کن؛ دلم پر از درد و چشمانم پر از اشک است.
بکن چندان که خواهی جور بر من
که جان مرد عاشق بردبارست
هوش مصنوعی: هرچقدر که می‌خواهی بر من سخت بگیری، زیرا جان یک عاشق واقعی بسیار تحمل دارد.
بیا، با عاشقی دستی برافشان
که شادی در میان، غم برکنارست
هوش مصنوعی: بیا با عشق و محبت، تمام غم‌ها را کنار بزنیم و فقط شادی را در زندگی‌مان بگنجانیم.
نظر بر روی جانان دار، قاسم
که دارالملک عالم بی مدارست
هوش مصنوعی: به معشوق خود توجه کن، زیرا قاسم، شهری است که مرکز عالم بدون حاکمیت خاصی به شمار می‌رود.