شمارهٔ ۹۲
ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟
بخت تو بلندست و زیانها همه سودست
ای خواجه، تو مستی و ندانم که چه مستی؟
مستی و ندانم که کلاهت که ربودست؟
این چیست که خود را نشناسی بحقیقت؟
غیرت بمیانست و علی رغم حسودست
از دولت وصلت بشب و روز همه وقت
در مجلس ما زمزمه رود و سرودست
ای فاضلکان، از در میخانه درآیید
از فضل مگویید، که هنگام شهودست
این قصه بگویید بدزدان طریقت :
هنگامه مگیرید، که هنگام ربودست
باید که بدانند خلایق بحقیقت
هر چیز که بینند، که بودست نبودست
با صوفی جرار بگویید که: غم نیست
گر جامه سیاهست ولی خرقه کبودست
آن یار چو پیداست، چه گوییم؟ چه جوییم؟
قاسم، چه زنی حلقه؟ که این در بگشودست؟
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟
بخت تو بلندست و زیانها همه سودست
هوش مصنوعی: ای صاحبمنش، در این میدان چه لذتی وجود دارد و چه حال و وضعی حاکم است؟ شانس و اقبال تو خوب است و همه زیانها به نفع تو تبدیل شدهاند.
ای خواجه، تو مستی و ندانم که چه مستی؟
مستی و ندانم که کلاهت که ربودست؟
هوش مصنوعی: ای دوست، تو در حال سرخوشی هستی و من نمیدانم چه نوع سرخوشیای داری؟ سرخوشیات به اندازهای است که نمیدانم کلاهی که بر سر داری، چه کسی آن را برداشته است؟
این چیست که خود را نشناسی بحقیقت؟
غیرت بمیانست و علی رغم حسودست
هوش مصنوعی: این چیست که تو نمیتوانی خودت را به درستی بشناسی؟ غیرت در میان است و در خلاف حسادت قرار دارد.
از دولت وصلت بشب و روز همه وقت
در مجلس ما زمزمه رود و سرودست
هوش مصنوعی: از خوشبختی وصل، شب و روز همیشه در جمع ما آهنگ و نغمهای میزند.
ای فاضلکان، از در میخانه درآیید
از فضل مگویید، که هنگام شهودست
هوش مصنوعی: ای افرادی که دانشمند و بافضیلت هستید، از در میخانه وارد شوید. از فضل و دانش خود صحبت نکنید، چون اکنون زمان تجربه و مشاهده است.
این قصه بگویید بدزدان طریقت :
هنگامه مگیرید، که هنگام ربودست
هوش مصنوعی: این داستان را به دزدان راه و معارف بگویید: موقعی را که باید در آن بیدار باشید و هوشیار، چون زمان سرقت نزدیک است.
باید که بدانند خلایق بحقیقت
هر چیز که بینند، که بودست نبودست
هوش مصنوعی: مردم باید متوجه شوند که آنچه را که میبینند، واقعیت ندارد و واقعیت چیز دیگری است.
با صوفی جرار بگویید که: غم نیست
گر جامه سیاهست ولی خرقه کبودست
هوش مصنوعی: با یک صوفی سختگیر حرفی بزنید و بگویید: اگرچه لباس من سیاه است و غمگین به نظر میآید، اما robe (خرقه) من آبی و زیباست.
آن یار چو پیداست، چه گوییم؟ چه جوییم؟
قاسم، چه زنی حلقه؟ که این در بگشودست؟
هوش مصنوعی: زمانی که آن معشوقه در دسترس است، چه نیازی به سخن گفتن یا جستجو داریم؟ قاسم، چه چیزی باید به او بدهی که دروازه دل را به روی ما گشوده است؟

قاسم انوار