شمارهٔ ۶۷۸
دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی
بکجات جویم، ای جان، ز که پرسمت؟ کجایی؟
بگشا نقاب و آن رو بنما بما،که ما را
بلب آمدست جانها ز مرارت جدایی
بنماند جانم از درد و بماند تاا قیامت
بمن اسم جان سپردن،بتو رسم دلربایی
نه چنان خراب و مستم،که توان مرا کشیدن
ز طریق عشق و رندی،بصلاح و پارسایی
نفسی نقاب بگشا:دل و دین ببر بغارت
که دمی خلاص یابم ز غم منی و مایی
من اگر جفاست کارم، بتو بس امیدوارم
بجز از تو کس ندارم، که تو معدن وفایی
ز سر نیاز گفتم که :گدای تست جانم
بکرشمه گفت :قاسم،تو گدای پادشایی
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ما بغمزه بردی، رخ مه نمی نمایی
بکجات جویم، ای جان، ز که پرسمت؟ کجایی؟
هوش مصنوعی: دل ما را با ناز و چشمانت ربودی، ولی چرا چهرهات را نشان نمیدهی؟ به کجا بروم و از کی دربارهات بپرسم؟ کجایی؟
بگشا نقاب و آن رو بنما بما،که ما را
بلب آمدست جانها ز مرارت جدایی
هوش مصنوعی: چهرهات را نمایان کن و خودت را به ما نشان بده، زیرا درد جدایی از تو جانهای ما را به تنگ آورده است.
بنماند جانم از درد و بماند تاا قیامت
بمن اسم جان سپردن،بتو رسم دلربایی
هوش مصنوعی: دل من از درد رنج میبرد و تا قیامت این درد را با خود خواهد داشت، اما در این میان، من فقط به عشق و زیباییات فکر میکنم.
نه چنان خراب و مستم،که توان مرا کشیدن
ز طریق عشق و رندی،بصلاح و پارسایی
هوش مصنوعی: من نه آنقدر خراب و مست هستم که کسی بتواند مرا از مسیر عشق و بازیگوشی به سمت صلاح و پارسایی بکشاند.
نفسی نقاب بگشا:دل و دین ببر بغارت
که دمی خلاص یابم ز غم منی و مایی
هوش مصنوعی: نفسی را بگذران و لحظهای پرده را کنار بزن تا دل و ایمانم را به ناامیدی ببرند،٬ زیرا میخواهم برای لحظهای از غم و اندوه من و تو رهایی یابم.
من اگر جفاست کارم، بتو بس امیدوارم
بجز از تو کس ندارم، که تو معدن وفایی
هوش مصنوعی: اگر من در کارم نافرمانی و بدی دارم، فقط به تو امیدوارم و غیر از تو کسی را ندارم، زیرا تو منبع وفاداری هستی.
ز سر نیاز گفتم که :گدای تست جانم
بکرشمه گفت :قاسم،تو گدای پادشایی
هوش مصنوعی: از روی نیاز و دلخواه گفتم که: من به اندازهای به تو نیازمندم که مانند یک گدا هستم. ولی پاسخ شنیدم که: قاسم، تو گدای کسی هستی که خود سلطنت میکند.