گنجور

شمارهٔ ۶۷۶

در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی
کس وصف جمال تو نداند بکماهی
ای عشق دل افروز، ندانم که چه چیزی؟
هم حشمت و جاه آمدی و پشت و پناهی
دلها همه حیران تو گشتند بیک بار
با روی دل افروزی و با چشم سیاهی
مستیم ز روی تو، بهرحال که هستیم
تو ساقی جانها شده در بزم الهی
رحمی بکن، ای دوست، بجان و دل عشاق
عشاق سپاهند و تو سلطان سپاهی
در مجلس عشاق، که اعیان طریقند
هر روز زند عشق، بنو نوبت شاهی
در مجلس مستان بتکلف نتوان بود
در بیشه شیران نتوان شد برباهی
این راه بهستی نتوان رفت، یقینست
از هستی خود دور، اگر رهرو راهی
با زاهد خودبین نکنم قصه عرفان
قاسم ندهد سر الهی بملاهی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی
کس وصف جمال تو نداند بکماهی
هوش مصنوعی: در توصیف زیبایی تو می‌توان گفت که هیچ‌کس به اندازه ماه نمی‌تواند زیبایی‌ات را توصیف کند.
ای عشق دل افروز، ندانم که چه چیزی؟
هم حشمت و جاه آمدی و پشت و پناهی
هوش مصنوعی: ای عشق روشنگر دل، نمی‌دانم که چه چیزی باعث جذابیت تو شده است؟ هم مقام و منزلت داری و هم حامی و پشتیبان.
دلها همه حیران تو گشتند بیک بار
با روی دل افروزی و با چشم سیاهی
هوش مصنوعی: دل‌ها به یک‌باره به خاطر چهره دل‌نشین و چشمان تیره‌ات دچار شگفتی و سردرگمی شدند.
مستیم ز روی تو، بهرحال که هستیم
تو ساقی جانها شده در بزم الهی
هوش مصنوعی: ما از زیبایی تو سرمست و شادابیم، در هر شرایطی که باشیم. تو، ای ساقی، جان‌ها را در محفل آسمانی خود سیراب می‌کنی.
رحمی بکن، ای دوست، بجان و دل عشاق
عشاق سپاهند و تو سلطان سپاهی
هوش مصنوعی: ای دوست، به من رحم کن، زیرا جان و دل عاشقان در خطر است. عاشقان مانند یک سپاه قدرتمند هستند و تو نیز فرمانروای این سپاه محسوب می‌شوی.
در مجلس عشاق، که اعیان طریقند
هر روز زند عشق، بنو نوبت شاهی
هوش مصنوعی: در محفل عاشقان که افراد باارزش و بزرگ حضور دارند، هر روز عشق را به تصویر می‌کشند و عشق همچون پادشاهی به نوبت خود در دل‌ها می‌نشیند.
در مجلس مستان بتکلف نتوان بود
در بیشه شیران نتوان شد برباهی
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که خوش‌گذران و شاداب هستند، نمی‌توان به زور جا گرفت و در جمع شیرها نمی‌توان به آسانی بر ببرها تسلط پیدا کرد.
این راه بهستی نتوان رفت، یقینست
از هستی خود دور، اگر رهرو راهی
هوش مصنوعی: این مسیر بهشتی قابل پیمایش نیست، زیرا اگر کسی بخواهد در این راه گام بردارد، قطعاً از وجود و هستی خود فاصله می‌گیرد.
با زاهد خودبین نکنم قصه عرفان
قاسم ندهد سر الهی بملاهی
هوش مصنوعی: من داستان عرفان را با زاهدی که فقط به خود اهمیت می‌دهد، بیان نخواهم کرد؛ زیرا او نمی‌تواند به درستی معانی عمیق الهی را درک کند.