شمارهٔ ۶۶۱
فداک عقلی و روحی، که راحت جانی
مرا بدرد سپاری و عین درمانی
ز پا فتاده ام، از دست رفته، دستم گیر
نگویمت: بچه غایت، چنانکه می دانی
شکیب نیست مرا از تو یک زمان، ای دوست
که شمع مجلس انسی و نور اعیانی
مقررست و معین که: هیچ نتوان یافت
طریق راه خدا را بفکر شیطانی
علی الدوام بگوش دلم رسد ز درون
صفیر بانگ «اناالحق » خروش «سبحانی »!
میان جبه و دستار غیر عاشق نیست
حدیث «لیس » که «فی جبتی » همی خوانی
ز ذره باز نگویی که نور خورشیدی
حدیث چشمه نگویی که بحر عمانی
میان مرده دلان روز چند می بودم
ز دوست زنده شدم، «الحبیب احیانی »
یقین که قاسمی اندر رحیل همراهست
در آن زمان که بکوبند کوس سلطانی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فداک عقلی و روحی، که راحت جانی
مرا بدرد سپاری و عین درمانی
هوش مصنوعی: من جانم و عقل و فکر خود را فدای تو میکنم، چون تو میتوانی آرامش را به من برسانی و در عین حال درمانی برای دردم باشی.
ز پا فتاده ام، از دست رفته، دستم گیر
نگویمت: بچه غایت، چنانکه می دانی
هوش مصنوعی: من به شدت در حال زمین خوردن و از دست رفتن هستم. خواهش میکنم به من کمک کن و نگو که این وضعیت طبیعی است، همانطور که میدانی.
شکیب نیست مرا از تو یک زمان، ای دوست
که شمع مجلس انسی و نور اعیانی
هوش مصنوعی: ای دوست، نمیتوانم از تو حتی یک لحظه دوری کنم؛ زیرا تو روشنیبخش محفل دوستی و نور درخشان زندگیام هستی.
مقررست و معین که: هیچ نتوان یافت
طریق راه خدا را بفکر شیطانی
هوش مصنوعی: به طور قطعی مشخص شده است که نمیتوان راهی به سوی خداوند را با افکار شیطانی و منفی پیدا کرد.
علی الدوام بگوش دلم رسد ز درون
صفیر بانگ «اناالحق » خروش «سبحانی »!
هوش مصنوعی: همیشه در درون قلبم صدای «حق من هستم» و زوزه «پاکی از هر عیب» را میشنوم.
میان جبه و دستار غیر عاشق نیست
حدیث «لیس » که «فی جبتی » همی خوانی
هوش مصنوعی: در میان جبه و دستار، هیچ غیر عاشقی وجود ندارد. تو فقط مدام تکرار میکنی که "نیست"، در حالی که در واقعیت، عشق در این لباسها نهفته است.
ز ذره باز نگویی که نور خورشیدی
حدیث چشمه نگویی که بحر عمانی
هوش مصنوعی: از ذره به تو نمیگویم که نور خورشید چگونه است، و از چشمه نیز نمیگویم که چگونه عمیق و بزرگ است مانند دریای عمان.
میان مرده دلان روز چند می بودم
ز دوست زنده شدم، «الحبیب احیانی »
هوش مصنوعی: مدت زیادی را در میان افرادی که بیروح و بیاحساس بودند سپری کردم، اما با محبت دوست دوباره زنده شدم و احساس زندگی را در خود یافتم.
یقین که قاسمی اندر رحیل همراهست
در آن زمان که بکوبند کوس سلطانی
هوش مصنوعی: قطعا در موقعی که صداهای سلطان به گوش میرسد، قاسمی هم در سفر و همراهی حضور دارد.