گنجور

شمارهٔ ۶۴۳

سخنی می‌رود، ای دوست، مسلم سخنی
که ز دستم ندهی، زانکه نیابی چو منی
قصه روی تو داریم، به هر جای که هست
سخن از روی تو گوییم به وجه حسنی
گر مرا در چمن وصل تو باری باشد
خرم آراسته باغی و مبارک وطنی!
دردمندان جهان خسته و نالان گشتند
چون که از درد تو گفتیم به هر انجمنی
جمله دریای جهان گشتم و دیدم صد بار
همچو در ثمین نیست به بحر عدنی
زاهد و واعظ این شهر بحقبق ماندند
پیش بلبل چه بود قصه زاغ و زغنی؟
عاقبت از رخ او زنده جاویدان شد
هر که را تازه گلی هست به طرف چمنی
دل ما خسته و حیران شده کان یار کجاست؟
تا بدریم بر یوسف خود پیرهنی
قاسم از هجر تو سر گشته جاویدان شد
می‌زند بر سر و بر سینه که: ای وا بمنی!

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سخنی می‌رود، ای دوست، مسلم سخنی
که ز دستم ندهی، زانکه نیابی چو منی
هوش مصنوعی: دوست عزیز، حرفی هست که می‌گوید اگر تو آن را از من نگیری، هرگز کسی مانند من نمی‌تواند آن را به تو بدهد.
قصه روی تو داریم، به هر جای که هست
سخن از روی تو گوییم به وجه حسنی
هوش مصنوعی: ما داستان زیبایی از تو داریم و در هر مکانی که باشیم، از جمال و زیبایی تو صحبت می‌کنیم.
گر مرا در چمن وصل تو باری باشد
خرم آراسته باغی و مبارک وطنی!
هوش مصنوعی: اگر در باغ وصال تو لحظه‌ای خوشبختی داشته باشم، بهشت و سرزمینم زیبا و خوشبو خواهد بود.
دردمندان جهان خسته و نالان گشتند
چون که از درد تو گفتیم به هر انجمنی
هوش مصنوعی: دردمندان در سراسر جهان به خاطر دردها و مشکلاتشان خسته و نالان شده‌اند، زیرا همیشه در هر جمعی از درد تو صحبت کرده‌اند.
جمله دریای جهان گشتم و دیدم صد بار
همچو در ثمین نیست به بحر عدنی
هوش مصنوعی: من در تمام صنایع و زیبایی‌های دنیا سفر کردم و دیدم که هیچ چیزی به اندازه درخت سیب نمی‌تواند زیبا و دلنشین باشد.
زاهد و واعظ این شهر بحقبق ماندند
پیش بلبل چه بود قصه زاغ و زغنی؟
هوش مصنوعی: عالم و واعظان این شهر در مقابل بلبل، که به زیبایی و عشق شناخته می‌شود، خاموش مانده‌اند. حالا داستان زاغ و زغن چیست؟
عاقبت از رخ او زنده جاویدان شد
هر که را تازه گلی هست به طرف چمنی
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی خود تازگی و زیبایی دارد، در نهایت از وجود او زنده و جاودانه خواهد شد.
دل ما خسته و حیران شده کان یار کجاست؟
تا بدریم بر یوسف خود پیرهنی
هوش مصنوعی: دل ما پر از خستگی و سردرگمی شده که محبوبمان کجاست؟ تا بتوانیم برای یوسف خود، نشانه‌ای ببریم.
قاسم از هجر تو سر گشته جاویدان شد
می‌زند بر سر و بر سینه که: ای وا بمنی!
هوش مصنوعی: قاسم به خاطر دوری تو به شدت آشفته و پریشان شده و به طور مرتب به سر و سینه‌اش می‌زند و می‌گوید: ای کاش به من توجه کنی!