شمارهٔ ۶۴۲
پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی
ما با تو بوده ایم، «سیور من بجان سنی »
ای عشق، شاد باش، که سلطان مجلسی
ای عقل، چاره بر، ز گدایان خرمنی
ما را بفیض زنده جاوید کرده ای
ای عشق جان نواز، که چون روح در تنی
منصوروار لفظ «اناالحق » بگو بجد
چون پادشاه حسنی و از جمله احسنی
قربان ماه روی تو گردم هزار بار
ای شاه روزگار، «نچون سانمیسن منی »؟
صدبار اگر بروز ببینم جمال تو
روشن شوم ز عکس که مرآت روشنی
ای قاسمی، تو دیدن دلدار را طلب
موسی صفت، که ساکن وادی ایمنی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی
ما با تو بوده ایم، «سیور من بجان سنی »
پیش از آنکه مدرسه و کلیسا ساخته شود ما با تو بودهایم. من تو را بهجان دوست دارم.
ای عشق، شاد باش، که سلطان مجلسی
ای عقل، چاره بر، ز گدایان خرمنی
هوش مصنوعی: ای عشق، خوش حال باش، زیرا که تو فرمانروای تمام محافلی هستی. ای عقل، چارهای برای ما بیاندیش، از دست گدایان و نیازمندان خود را نجات ده!
ما را بفیض زنده جاوید کرده ای
ای عشق جان نواز، که چون روح در تنی
هوش مصنوعی: ای عشق جان پرور، تو ما را به برکت زنده و جاودانه کردهای، مانند روحی که در بدن است.
منصوروار لفظ «اناالحق » بگو بجد
چون پادشاه حسنی و از جمله احسنی
هوش مصنوعی: با قاطعیت و قوت از حقیقت وجود خود سخن بگو، همانطور که منصور حلاج در زمان خود با شجاعت از حق سخن میگفت. تو نیز مانند پادشاهی نیکو و باشکوه، باید به اصل و سرشت واقعیات افتخار کنی و آن را به زیبایی بیان کنی.
قربان ماه روی تو گردم هزار بار
ای شاه روزگار، «نچون سانمیسن منی »؟
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و سیمای تو هزار بار جانم را فدای تو میکنم، ای پادشاه زمان، چرا مانند من کسی دیگر مثل تو نیست؟
صدبار اگر بروز ببینم جمال تو
روشن شوم ز عکس که مرآت روشنی
هوش مصنوعی: هر چند که بارها زیبایی تو را ببینم، باز هم از تصویر تو روشن و شاداب میشوم، مانند آینهای که نور را منعکس میکند.
ای قاسمی، تو دیدن دلدار را طلب
موسی صفت، که ساکن وادی ایمنی
هوش مصنوعی: ای قاسمی، تو longing دیدن محبوب را داری، مانند موسی که در جستجوی خداوند در وادی ایمنی بود.