گنجور

شمارهٔ ۶۳۵

چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه باشی
غم جانانه باشد چو تو در میان نباشی
می فیض فضل جانان نرسد بکامت، ای جان
اگر از میان گریزی وگر از کرانه باشی
اگر از غرور مستی، نرسی بملک هستی
تو کجا حریف آن رطل می مغانه باشی؟
سخن از سر صفا گو، ز صفات یار ما گو
چه شدت؟ چو بودت آخر؟ که هم فسانه باشی؟
همه ذل و پستی تو، ز چه بد؟ ز هستی تو
چو ز خویش فرد گشتی ز جهان یگانه باشی
نفسی نکو نظر کن، تو ز خویشتن سفر کن
که تو هم خزانه داری و تو هم خزانه باشی
بمیان دشت و صحرا، بکنار جوی دیدم
چو بشهر باز جویم بمیان خانه باشی
ز قبول خلق مستی ز هوای خود پرستی
اگر این چنین بمانی صنم زمانه باشی
هله! قاسمی، که مرغان همه ظلمتند و عدوان
بچنین زبان همان به که بر آشیانه باشی

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه باشی
غم جانانه باشد چو تو در میان نباشی
هوش مصنوعی: غم چه معنی دارد وقتی تو در کنارم هستی؟ اگر تو نباشی، حتی غم هم به شدتش نمی‌ارزد.
می فیض فضل جانان نرسد بکامت، ای جان
اگر از میان گریزی وگر از کرانه باشی
هوش مصنوعی: شراب لطف و رحمت محبوب به تو نمی‌رسد، ای جان، حتی اگر از وسط دوری و یا از کنار هم دور باشی.
اگر از غرور مستی، نرسی بملک هستی
تو کجا حریف آن رطل می مغانه باشی؟
هوش مصنوعی: اگر به خاطر غرور و خودبزرگ بینی دچار مستی بشوی، چطور می‌توانی انتظار داشته باشی که با آن بار سنگین و پر ارزش به خودشناسی و حقیقت برسید؟
سخن از سر صفا گو، ز صفات یار ما گو
چه شدت؟ چو بودت آخر؟ که هم فسانه باشی؟
هوش مصنوعی: از صمیم قلب صحبت کن و درباره ویژگی‌های دوست ما بگو. چقدر می‌تواند شگفت‌انگیز باشد؟ در نهایت تو نیز داستانی خواهی بود؟
همه ذل و پستی تو، ز چه بد؟ ز هستی تو
چو ز خویش فرد گشتی ز جهان یگانه باشی
هوش مصنوعی: تمام ذلت و پایین‌تری تو، چه جای نگرانی دارد؟ وقتی که از هویت خود جدا می‌شوی و از دنیا فارغ می‌گردی، به یکتایی و عظمت می‌رسی.
نفسی نکو نظر کن، تو ز خویشتن سفر کن
که تو هم خزانه داری و تو هم خزانه باشی
هوش مصنوعی: به خودت خوب نگاه کن و از دنیای خودت جدا شو. چرا که تو خود یک گنجینه‌ای هستی و می‌توانی گنجینه‌ای دیگر باشی.
بمیان دشت و صحرا، بکنار جوی دیدم
چو بشهر باز جویم بمیان خانه باشی
هوش مصنوعی: در دشت و صحرا، کنار جوی آب، چیزی دیدم که وقتی به شهر برگردم، خانه‌اش در میان است.
ز قبول خلق مستی ز هوای خود پرستی
اگر این چنین بمانی صنم زمانه باشی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر تأثیرات اطراف و خودخواهی‌های خود غرق در شادی باشی، ادامه دادن به این حالت می‌تواند تو را به محبوبیت و توجه دیگران برساند.
هله! قاسمی، که مرغان همه ظلمتند و عدوان
بچنین زبان همان به که بر آشیانه باشی
هوش مصنوعی: بیا و توجه کن، قاسمی! همه پرندگان در تاریکی و بی‌رحمی هستند و بهتر است زبانت را همان‌گونه نگه‌داری که در آشیانه خودت باشی.