گنجور

شمارهٔ ۶۲

این همه موج بی کران ز چه خاست؟
عشق با دست و جان ما دریاست
شیوه عشق رستخیز بود
هر کجا شد قیامتی برخاست
راه عاشق صراط باریکست
گاه سرشیب و گاه سر بالاست
این سرو آنسرست راه بدوست
عشق سریست لیک از آن سرهاست
چند گویی که: ترک عشق بکن؟
عقل مستست و جان همه سوداست
جان موسی بطور نزدیکست
دل احمد میان عشق و هواست
دوست در محملست، چون خورشید
جان ما مست آن جلاجلهاست
شب و روزم خوشست و خوشحالم
که مرا دوست مونس شبهاست
قاسمی، بی نوا شو و بنگر
که همه جا ازو نشانیهاست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این همه موج بی کران ز چه خاست؟
عشق با دست و جان ما دریاست
هوش مصنوعی: این همه امواج بی‌انتها از کجا آمده‌اند؟ عشق مانند دریا در قلب و جان ما جاری است.
شیوه عشق رستخیز بود
هر کجا شد قیامتی برخاست
هوش مصنوعی: محبت به گونه‌ای است که هر جا عشق نمایان شود، نشانه‌ای از قیامت و دگرگونی به وجود می‌آید.
راه عاشق صراط باریکست
گاه سرشیب و گاه سر بالاست
هوش مصنوعی: راه عاشق دشوار و پر فراز و نشیب است؛ گاهی احساس شکست و سستی به انسان دست می‌دهد و گاهی هم به اوج موفقیت و خوشحالی می‌رسد.
این سرو آنسرست راه بدوست
عشق سریست لیک از آن سرهاست
هوش مصنوعی: این سرو زیبایی که در اطرافش هست، به عشق اشاره می‌کند. اما این عشق به مرزهای دورتر و ناشناخته‌ای مرتبط است.
چند گویی که: ترک عشق بکن؟
عقل مستست و جان همه سوداست
هوش مصنوعی: بسیاری می‌گویند که عشق را رها کن، اما عقل تو مست است و روح تو تنها در عشق به سود می‌رسد.
جان موسی بطور نزدیکست
دل احمد میان عشق و هواست
هوش مصنوعی: جان موسی به نزدیکی است و دل احمد در میانه عشق و تمایلات دنیوی قرار دارد.
دوست در محملست، چون خورشید
جان ما مست آن جلاجلهاست
هوش مصنوعی: دوست در جایی نشسته است و همچون خورشید، جان ما را پر از شوق و زندگی می‌کند.
شب و روزم خوشست و خوشحالم
که مرا دوست مونس شبهاست
هوش مصنوعی: شب و روز من خوب است و خوشحالم که دوستانی دارم که در شب‌ها همراه و همدمم هستند.
قاسمی، بی نوا شو و بنگر
که همه جا ازو نشانیهاست
هوش مصنوعی: قاسمی، بی‌صدا شو و ببین که در هر جا آثار او وجود دارد.