گنجور

شمارهٔ ۶۱۷

ای عشق دل فروز، که شاه مظفری
دل را نگاه دار، که سلطان کشوری
گر گویمت که: مرشد راهی، عجب مدار
ما راه می رویم و درین ره تو رهبری
جانرا بکف نهاده و خوش کف زنان و مست
این راه می رویم بوصف قلندری
در راه عشق رسم تکلف ز راه نیست
محکوم عشق گردی، اگر خود غضنفری
گر یار گویدت که: دل و جان و سر بباز
تسلیم راه باش و مکن فکر سرسری
ما بنده توایم، بهر جایگه که هست
وز شان تست قاعده بنده پروری
باری، ز روی لطف نظر کن بقاسمی
ای آفتاب روی ترا ماه مشتری

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عشق دل فروز، که شاه مظفری
دل را نگاه دار، که سلطان کشوری
هوش مصنوعی: ای عشق روشنی‌بخش دل، لطفاً قلب شاه مظفری را حفظ کن، زیرا او فرمانروای سرزمینی است.
گر گویمت که: مرشد راهی، عجب مدار
ما راه می رویم و درین ره تو رهبری
هوش مصنوعی: اگر به تو بگویم که ما معلمی برای راه داریم، تعجب نکن. ما در این مسیر حرکت می‌کنیم و در این راه، تو هدایت‌گر ما هستی.
جانرا بکف نهاده و خوش کف زنان و مست
این راه می رویم بوصف قلندری
هوش مصنوعی: جان خود را به دست گرفته و با شادی و سرخوشی در این مسیر پرسه می‌زنیم، همچون یک قلندر بی‌پروا.
در راه عشق رسم تکلف ز راه نیست
محکوم عشق گردی، اگر خود غضنفری
هوش مصنوعی: در مسیر عشق هیچ نیازی به تظاهر و ظاهر سازی نیست. اگر واقعا عاشق هستی، نباید به خودت سختی و زحمت بدهی.
گر یار گویدت که: دل و جان و سر بباز
تسلیم راه باش و مکن فکر سرسری
هوش مصنوعی: اگر محبوب به تو بگوید که باید دل و جان و همه وجودت را فدای او کنی، باید با تمام وجود تسلیم شوی و به مسائل سطحی فکر نکنی.
ما بنده توایم، بهر جایگه که هست
وز شان تست قاعده بنده پروری
هوش مصنوعی: ما خدمتگزار تو هستیم، در هر جایی که باشیم و این از ویژگی‌های توست که خوب بندگان خود را تربیت می‌کنی.
باری، ز روی لطف نظر کن بقاسمی
ای آفتاب روی ترا ماه مشتری
هوش مصنوعی: بنابراین، به خاطر لطف و محبتت، به من نگاه کن ای خورشید، چون چهره‌ات مانند ماه است.