گنجور

شمارهٔ ۶۱۶

ای آفتاب روی ترا ماه مشتری
جانش مباد، هرکه کند از تو دل بری
ای جام اگر ز باده نداری تو چاشنی
من بر کفت نگیرم، اگر کاسه زری
این راه عشق شیوه انسست و هیبتست
مأمور عشق گردی، اگر خود غضنفری
ای پادشاه عالم جان، دل نگاه دار
دل کشور تو گشت و تو سلطان کشوری
راهیست بی نهایت و شیران در آن کمین
از سر سخن مگو، مگر این ره بسر بری
اندر پناه عشق تو ایمن شدست دل
ای عشق، چاره ساز، که سد سکندری
عاجز شد از ثنای تو قاسم بصد زبان
کز هرچه برتر آمد ازان نیز برتری

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آفتاب روی ترا ماه مشتری
جانش مباد، هرکه کند از تو دل بری
هوش مصنوعی: ای خورشید زیبای من، مبادا جان کسی که دل از تو برگرداند، همچون ماهی بدون تو باشد.
ای جام اگر ز باده نداری تو چاشنی
من بر کفت نگیرم، اگر کاسه زری
هوش مصنوعی: ای جام، اگر از شراب مزه یا طعم خوشی نداری، من بر خودم زحمت نخواهم داد که تو را در دست بگیرم، حتی اگر تو کاسه‌ای از طلا باشی.
این راه عشق شیوه انسست و هیبتست
مأمور عشق گردی، اگر خود غضنفری
هوش مصنوعی: این مسیر عشق، روش نزدیکی و فهم است و اگر به دنبال عشق هستی، باید همچون یک مقام بلندمرتبه و مقتدر با آن برخورد کنی.
ای پادشاه عالم جان، دل نگاه دار
دل کشور تو گشت و تو سلطان کشوری
هوش مصنوعی: ای پادشاه جهانی که جان را به دست داری، دل خود را حفظ کن؛ زیرا دل تو به مانند سرزمینی است که تو در آن سلطنت می‌کنی.
راهیست بی نهایت و شیران در آن کمین
از سر سخن مگو، مگر این ره بسر بری
هوش مصنوعی: این مسیر بسیار طولانی و بی‌پایان است و در آن شیران در حال انتظار هستند. درباره آن صحبت نکن، مگر اینکه بخواهی به سرانجام برسی.
اندر پناه عشق تو ایمن شدست دل
ای عشق، چاره ساز، که سد سکندری
هوش مصنوعی: دل در پناه تو ای عشق چاره‌ساز، از همه خطرات در امان است و مانند سدی محکم در برابر مشکلات قرار گرفته.
عاجز شد از ثنای تو قاسم بصد زبان
کز هرچه برتر آمد ازان نیز برتری
هوش مصنوعی: قاسم از ستایشت ناتوان شده است و با صد زبان نمی‌تواند حق را ادا کند، زیرا هر چیزی که بالاتر از تو باشد، تو خود از آن هم برتری.