گنجور

شمارهٔ ۶۰۴

دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرتی
دشمنی کردند با من دوستان، واحسرتی!
عهد من بشکست، جانم سوخت، مهر از من برید
با من این کرد او بقول دشمنان، واحسرتی!
آستین بر من فشاند آن دلبر پیمان شکن
رخت ما را مینهد بر آستان، واحسرتی!
درد آن دارم که: چون دلبر کند از ما کنار
با که خواهد کرد دست اندر میان؟، واحسرتی!
راست میگویم: چو با من شیوه کج می رود
راستش ناید بحق راستان، واحسرتی!
دشمنی کردند با من دوستان، از بخت بد
این حکایت در جهان شد داستان، واحسرتی!
قاسمی را آه سرد از دل برآمد، کان نگار
میل دل دارد بمهر دیگران، واحسرتی!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرتی
دشمنی کردند با من دوستان، واحسرتی!
هوش مصنوعی: عشق و محبت یارم مرا از خود بی‌خود کرد، و افسوس که دوستانم مثل دشمنان عمل کردند و بر من سخت گرفتند. افسوس و حسرت!
عهد من بشکست، جانم سوخت، مهر از من برید
با من این کرد او بقول دشمنان، واحسرتی!
هوش مصنوعی: عهد و قراردادی که با من داشت، شکسته شد و به همین خاطر من از درد و ناراحتی در عذابم. او محبتش را از من قطع کرده و این کار را با من انجام داد. همان‌طور که دشمنان گفته‌اند، افسوس که چنین حالتی پیش آمده است!
آستین بر من فشاند آن دلبر پیمان شکن
رخت ما را مینهد بر آستان، واحسرتی!
هوش مصنوعی: آن دلبر وفا نداشته، آستینش را به سوی من دراز کرده و رخت من را بر درگاه خود گذاشته است، آه و حسرتی بر دلم نشسته.
درد آن دارم که: چون دلبر کند از ما کنار
با که خواهد کرد دست اندر میان؟، واحسرتی!
هوش مصنوعی: من نگرانم که وقتی محبوب از ما دور شود، با چه کسی خواهد بود و چه کسی را در کنار خود خواهد داشت؟ این موضوع برای من بسیار ناراحت کننده است!
راست میگویم: چو با من شیوه کج می رود
راستش ناید بحق راستان، واحسرتی!
هوش مصنوعی: من راست می‌گویم: وقتی کسی با من به شیوه‌ای ناصحیح رفتار می‌کند، هیچ‌گاه نمی‌تواند بر عدالت و راستی استوار باشد، و افسوس بر این وضعیت!
دشمنی کردند با من دوستان، از بخت بد
این حکایت در جهان شد داستان، واحسرتی!
هوش مصنوعی: دوستان من به من خیانت کردند و به خاطر بدگلی سرنوشت، این ماجرا در دنیا به قصه‌ای تبدیل شده است. افسوس!
قاسمی را آه سرد از دل برآمد، کان نگار
میل دل دارد بمهر دیگران، واحسرتی!
هوش مصنوعی: قاسمی با حسرت و اندوهی عمیق از دلش آهی سرد برمی‌آورد، زیرا آن معشوق دلش را به محبت دیگری مایل است و این واقعا افسوس‌آور است!