شمارهٔ ۵۹۹
این شناسی که: از آن شهر و دیار آمده ای
لیک هرگز نشناسی بچه کار آمده ای؟
تو از آن منصب بیچون بمقام چه و چون
شاهبازی مگر از بهر شکار آمده ای؟
جوهر جان ترا نقد عیاری کم بود
بدرم خانه جان بهر عیار آمده ای
هله! ای غنچه پیکان صفت خضر لباس
جانب گل شو و گل، کز ره خار آمده ای
همچو مردان بدمی هر دو جهان را در باز
چون درین دیر فنا بهر قمار آمده ای
سر و کار دو جهان در گرو کار تو شد
الله الله! که چه خوش بر سر کار آمده ای!
آخر، ای جان گرامی، بچه نامت خوانم؟
صدر اعیانی و در صفه ما آمده ای
تو بمعنی دو جهانی و جهانی دیگر
در ره صورت اگر زار و نزار آمده ای
آن تمنای جهان عاشق توقیع تو شد
قاسمی، نیک بتمکین و وقار آمده ای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این شناسی که: از آن شهر و دیار آمده ای
لیک هرگز نشناسی بچه کار آمده ای؟
هوش مصنوعی: این شخصی که از آن شهر و دیار آمدهای، هرگز نمیداند که از کجا آمده است و چه کارهایی در زندگیاش انجام داده است.
تو از آن منصب بیچون بمقام چه و چون
شاهبازی مگر از بهر شکار آمده ای؟
هوش مصنوعی: آیا از مقام و مرتبهای که داری بیدلیل برخورداری؟ آیا مانند پرندهای هستی که فقط برای شکار آمدهای؟
جوهر جان ترا نقد عیاری کم بود
بدرم خانه جان بهر عیار آمده ای
هوش مصنوعی: جوهر وجود تو کمتر از آن است که بتواند به بهای واقعی ارزشمندی برسد، دلیل آمدهات به خانهی جان من این است که طلا و ارزش واقعی را در اینجا بیابی.
هله! ای غنچه پیکان صفت خضر لباس
جانب گل شو و گل، کز ره خار آمده ای
هوش مصنوعی: ای غنچهٔ زیبا و شگفتانگیز، مانند خضر، به سمت گل برو و مانند گل باش، زیرا تو از راه خاری به اینجا آمدهای.
همچو مردان بدمی هر دو جهان را در باز
چون درین دیر فنا بهر قمار آمده ای
هوش مصنوعی: مانند مردان شجاع، هر دو دنیا را در دستانت بگیر، زیرا در این دنیا که سرانجام زودگذر است، برای بازی بزرگی آمدهای.
سر و کار دو جهان در گرو کار تو شد
الله الله! که چه خوش بر سر کار آمده ای!
هوش مصنوعی: دو جهان به خاطر کارهای تو در حال چرخش است و چه سرنوشتی خوشی برای تو رقم خورده است که در این مسیر گام نهادهای!
آخر، ای جان گرامی، بچه نامت خوانم؟
صدر اعیانی و در صفه ما آمده ای
هوش مصنوعی: در نهایت، ای عزیز و گرامی، نام تو را چه بگذارم؟ تو در جایگاهی عالی و در میان ما حضور داری.
تو بمعنی دو جهانی و جهانی دیگر
در ره صورت اگر زار و نزار آمده ای
هوش مصنوعی: تو در حقیقت نمایانگر دو جهان هستی و حتی بیشتر از آنی. اگر به ظاهر خسته و رنجور به نظر میرسی، در اصل وجودت فراتر از اینهاست.
آن تمنای جهان عاشق توقیع تو شد
قاسمی، نیک بتمکین و وقار آمده ای
هوش مصنوعی: آن آرزوی جهانی که عاشق تو شده است، به خواسته تو رسیده و تو با آرامش و وقار آمدهای.