گنجور

شمارهٔ ۵۹۷

تا گرد ماه‌، سنبل مشکین نهاده‌ای
بس داغ‌ها که بر دل مسکین نهاده‌ای
بر عارض تو زلف سمن سا چه حکمت است؟
یعنی به‌جنب فاتحه آمین نهاده‌ای
از بهر غارت دل و دین شکستگان
بر سیم تر کلاله زرین نهاده‌ای
کحلی‌ست نوربخش خیال جمال تو
در پرده‌های چشم خدا‌بین نهاده‌ای
جان‌ها حیات یافت ز حسن کلام تو
در زیر لب چه شیوه شیرین نهاده‌ای
آن جان نازنین تو بر روی دل‌فروز
طغرای مشک بر گل و نسرین نهاده‌ای
فریاد جان قاسمی از آسمان گذشت
زین جورها که پیشه و آیین نهاده‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا گرد ماه‌، سنبل مشکین نهاده‌ای
بس داغ‌ها که بر دل مسکین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: تا دور ماه، گل سنبل مشکی گذاشته‌ای، و چه دردهای زیادی به دل بی‌زار من وارد کرده‌ای.
بر عارض تو زلف سمن سا چه حکمت است؟
یعنی به‌جنب فاتحه آمین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: بر روی چهره تو، زلف‌های خوشبو چه راز و رمزی دارد؟ یعنی چه زیبا و با دقت، دعای خیر را به پایان رسانده‌ای.
از بهر غارت دل و دین شکستگان
بر سیم تر کلاله زرین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: برای تسخیر دل و دیانت کسانی که در سختی و شکست هستند، تو بر روی نخی از طلا تزیینی قرار داده‌ای.
کحلی‌ست نوربخش خیال جمال تو
در پرده‌های چشم خدا‌بین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: چشم تو همچون چراغی نورانی باعث روشنایی خیال و زیبایی تو شده که در پرده‌های افکار و دیدگاه‌هایت نقش بسته است.
جان‌ها حیات یافت ز حسن کلام تو
در زیر لب چه شیوه شیرین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: روح‌ها به زندگی افتاده‌اند به خاطر زیبایی سخن تو، و در زیر لب، چه طرز شیرینی را ارائه کرده‌ای.
آن جان نازنین تو بر روی دل‌فروز
طغرای مشک بر گل و نسرین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: تو آن جان عزیزت را بر روی نشانه زیبای طغرای مشکی قرار داده‌ای، که بر روی گل و نسرین جلوه‌گری می‌کند.
فریاد جان قاسمی از آسمان گذشت
زین جورها که پیشه و آیین نهاده‌ای
هوش مصنوعی: فریاد و درخواست کمک قاسمی از آسمان شنیده شد، به خاطر رفتارهایی که پیش گرفته‌ای و راه‌هایی که برای خود انتخاب کرده‌ای.