گنجور

شمارهٔ ۵۹۴

مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه
جان را وحید کردی آخر بهر بهانه
شب بود قوت ما، روزست قدرت ما
ما مست جام عشقیم، از باده شبانه
رحمی کن،ای طبیبم، ای دلبر حبیبم
بر روی زعفرانی، بر اشک دانه دانه
گفتم: نشان زلفت با ما که گوید آخر؟
هرجا مدققی بد، کردند ذکر شانه
گر عاشقی و مردی، در راه عشق فردی
کو آه دردمندان؟ کو سوز عاشقانه؟
از سر قاب قوسین آخر چه فهم کردی؟
با مصطفی خدا را سریست در میانه
گر سر عشق جویی، قاسم، ز دل طلب کن
گنجیست بی نهایت، بحریست بی کرانه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرآت دل شکستی، ای گنج جاودانه
جان را وحید کردی آخر بهر بهانه
هوش مصنوعی: ای گنج جاودانه، دل را شیشه‌ای شکستی و جان را به وحدت و یگانگی رساندی، نهایتاً با یک بهانه.
شب بود قوت ما، روزست قدرت ما
ما مست جام عشقیم، از باده شبانه
هوش مصنوعی: در شب ما به قوت و انرژی خود می‌رسیم و در روز به قدرت و توانایی‌مان. ما از عشق سرمستیم و از باده‌ای که در شب نوشیده‌ایم.
رحمی کن،ای طبیبم، ای دلبر حبیبم
بر روی زعفرانی، بر اشک دانه دانه
هوش مصنوعی: ای طبیب دل، ای محبوبم، بر روی زعفران، بر اشک‌هایی که هر کدام جدا از دیگری می‌ریزند، به من رحم کن.
گفتم: نشان زلفت با ما که گوید آخر؟
هرجا مدققی بد، کردند ذکر شانه
هوش مصنوعی: گفتم: آخر او چه چیزی از زلف تو به ما خواهد گفت؟ هرکجا که نگاه کنی، از راه شانه‌ات صحبت به میان آمده است.
گر عاشقی و مردی، در راه عشق فردی
کو آه دردمندان؟ کو سوز عاشقانه؟
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی و مردی، پس باید کسی را در کنار خود ببینی که به دردمندی دیگران توجه کند. کجا هستند آنهایی که آتش عشق را در دل دارند و برای دیگران احساس همدردی می‌کنند؟
از سر قاب قوسین آخر چه فهم کردی؟
با مصطفی خدا را سریست در میانه
هوش مصنوعی: از مرزهای نزدیک به هم، چه چیزی را درک کرده‌ای؟ در دل مصطفی، رازهای خدا نهفته است.
گر سر عشق جویی، قاسم، ز دل طلب کن
گنجیست بی نهایت، بحریست بی کرانه
هوش مصنوعی: اگر به دنبال عشق هستی، قاسم، از دل خود بخواه که گنجی در آن نهفته است؛ گنجی بی‌پایان و دریایی بی‌کران.