شمارهٔ ۵۶۴
چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عمو؟
چه فتادت که روانی بسوی بحر چو جو؟
ایمن آباد خداوند جهانست این بحر
تو ازین بحر بجز موج فنا هیچ مجو
بخدا، گر سر مویی ز تو باقی باشد
ره بدریای معانی نبری یک سر مو
وصف حسنت نتوان گفت بصد شرح و بیان
مگر آیینه بگوید سخن روی برو
هر کسی را به خدا گرچه خدا داد جزا
«امنا» را «امناهم »، «فسقا» را «فسقوا»
عاشقانند که در بند عهود حقند
وصف ایشان چه توان گفت ز حال «صدقوا»؟
دوست در جلوه گری آمد و قاسم حیران
«کل من حیر فی العشق فقد اتصلوا»
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عمو؟
چه فتادت که روانی بسوی بحر چو جو؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی خطاب به عمو است و از او میپرسد که چه اتفاقی برایش افتاده که دل و احساساتش را از دست داده است. همچنین، از او میپرسد که چه چیزی باعث شده تا مانند جویبار به سوی دریا روانه شود. در واقع، این سوالات به بررسی تغییرات احساسی او و انگیزههایش میپردازد.
ایمن آباد خداوند جهانست این بحر
تو ازین بحر بجز موج فنا هیچ مجو
هوش مصنوعی: این دنیا و زندگی، امن و آرامش و برکت خداوند است. در این دریا، جز امواج فانی و زائل، چیز دیگری نیابید.
بخدا، گر سر مویی ز تو باقی باشد
ره بدریای معانی نبری یک سر مو
هوش مصنوعی: به خدا قسم، اگر حتی یک موی کوچک از تو باقی بماند، نمیتوانی به عمق دریاهای معانی راه یابی.
وصف حسنت نتوان گفت بصد شرح و بیان
مگر آیینه بگوید سخن روی برو
هوش مصنوعی: به زیبایی تو نمیتوان با کلمات و توصیفهای مختلف صحبت کرد، تنها آینه میتواند صحبت کند و چهرهات را نشان دهد.
هر کسی را به خدا گرچه خدا داد جزا
«امنا» را «امناهم »، «فسقا» را «فسقوا»
هوش مصنوعی: هر فردی بر اساس اعمال و رفتار خود پاداش میگیرد؛ افراد مؤمن و راستگو به آرامش و امنیت خواهند رسید، در حالی که فاسدان عاقبت کارشان به فساد و تباهی میانجامد.
عاشقانند که در بند عهود حقند
وصف ایشان چه توان گفت ز حال «صدقوا»؟
هوش مصنوعی: عاشقان کسانی هستند که به پیمانهای خداوندی متعهدند. دربارهٔ حال و ویژگیهای آنها چه میتوان گفت و چگونه میتوان وصفشان کرد؟
دوست در جلوه گری آمد و قاسم حیران
«کل من حیر فی العشق فقد اتصلوا»
هوش مصنوعی: دوست با زیبایی خود پیش آمد و قاسم در حیرت ماند. هر کسی که در عشق حیران شود، به حقیقت وصل میشود.