گنجور

شمارهٔ ۵۳۹

خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن
بگشای رخ فرخ، عرض قد و قامت کن
ای در دو جهان موزون، شد هر دو جهان مأمون
در صدف مکنون، برخیز و امامت کن
تو محرم جانهایی، تو مرهم دلهایی
بنشین بکرم یک دم، جامی دو کرامت کن
ای عاشق شیدایی، از مرگ مترسان دل
ای زاهد رعنایی، رخ سوی ندامت کن
دایم بسفر می رو، ای رهبر وای رهرو
ماهی چو ببینی تو، آن جای اقامت کن
ای زاد رعنایی، تا چند ز رسوایی؟
اول تو ببین رویش، آنگاه ملامت کن
قاسم، اگر از جانان یک لحظه جدا مانی
زان قصه پشیمان شو، بنیاد قیامت کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن
بگشای رخ فرخ، عرض قد و قامت کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در دنیا شور و هیجان به پا کنی، مانند روز قیامت، چهره‌ی خود را به نمایش بگذار و قد و قامت خود را برافراز.
ای در دو جهان موزون، شد هر دو جهان مأمون
در صدف مکنون، برخیز و امامت کن
هوش مصنوعی: ای تو که در دو عالم هماهنگی، هر دو جهان از تو در امانند. در صدف پنهان نمان، برخیز و رهبری کن.
تو محرم جانهایی، تو مرهم دلهایی
بنشین بکرم یک دم، جامی دو کرامت کن
هوش مصنوعی: تو راز دل‌ها را می‌دانی و آرامش‌بخش دل‌ها هستی. لحظه‌ای به من کرامت کن و جامی بیاور تا از آن بنوشیم.
ای عاشق شیدایی، از مرگ مترسان دل
ای زاهد رعنایی، رخ سوی ندامت کن
هوش مصنوعی: ای عاشق گرانقدر، از مرگ نترس و ای زاهد زیبا، به جای پشیمانی، به خود بیا و جستجوی صلح و خوشی را در زندگی دنبال کن.
دایم بسفر می رو، ای رهبر وای رهرو
ماهی چو ببینی تو، آن جای اقامت کن
هوش مصنوعی: همیشه به سفر برو، ای رهبر و ای همراه. اگر ماهی را دیدی، آنجا بمان و اقامت کن.
ای زاد رعنایی، تا چند ز رسوایی؟
اول تو ببین رویش، آنگاه ملامت کن
هوش مصنوعی: ای کسی که زیبا و دلربایی، تا کی می‌خواهی رسوا شوی؟ ابتدا به چهره‌ات نگاه کن، سپس دیگران را سرزنش کن.
قاسم، اگر از جانان یک لحظه جدا مانی
زان قصه پشیمان شو، بنیاد قیامت کن
هوش مصنوعی: قاسم، اگر حتی برای یک لحظه از معشوق خود دور شوی، از این وضعیت پشیمان خواهی شد و به نوعی روز قیامت را به پا می‌کنی.