گنجور

شمارهٔ ۵۳۸

مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کردن
بپیش زخم شمشیر تو باید جان سپرکردن
اگرچه سر نهم بر خاک پیش رهروان تو
ولی با منکران ره نخواهم سربسر کردن
نگویم از دل و از جان بپیش روی آن جانان
که عاشق را نمی شاید حدیث مختصر کردن
بسر گردان چو پرگارم ولی امید می دارم
میان زلف و رخسارت شبانروزی بسر کردن
بپیش شمع رخسارت چو پروانه برقص آیم
ببازم جان شیرین را، توانم این قدر کردن
نشان عاشقی چبود؟ اگر دانی یقین دانی
وداع جان و دل گفتن، بترک پا و سر کردن
وداع آرزوها کن، پس آنگه رو سوی ما کن
ز شهر تن بملک جان اگر خواهی سفر کردن
جوانمردی چه میباشد؟ بآیین طلب کاران
درخت باغ عرفان را بحکمت بارور کردن
اگر عاشق شدی، قاسم، نشان عاشقی چبود؟
به یک دم ملک هستی را همه زیر و زبر کردن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کردن
بپیش زخم شمشیر تو باید جان سپرکردن
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم از زخم شمشیر تو دوری کنم؛ باید برای جلوگیری از آن جان خود را فدای تو کنم.
اگرچه سر نهم بر خاک پیش رهروان تو
ولی با منکران ره نخواهم سربسر کردن
هوش مصنوعی: هرچند که وقتی برای رسیدن به هدف تو، سر بر زمین می‌گذارم و به پیروان راهت احترام می‌گذارم، اما با کسانی که منکر این راه هستند، برای روبرو شدن و بحث و جدل کردن موافق نیستم.
نگویم از دل و از جان بپیش روی آن جانان
که عاشق را نمی شاید حدیث مختصر کردن
هوش مصنوعی: هرگز در حضور محبوب، از دل و جان خود سخن نمی‌گویم؛ زیرا عاشق نمی‌تواند احساساتش را به صورت مختصر بیان کند.
بسر گردان چو پرگارم ولی امید می دارم
میان زلف و رخسارت شبانروزی بسر کردن
هوش مصنوعی: من مانند یک پرگار در اطراف تو می‌چرخم، اما امیدوارم که بتوانم در میان زلف و چهره‌ات شب و روز زندگی کنم.
بپیش شمع رخسارت چو پروانه برقص آیم
ببازم جان شیرین را، توانم این قدر کردن
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبای تو چون شمع روشن باشد، من مثل پروانه به دور آن می‌رقصم و جان شیرینم را در این راه فدای تو می‌کنم، زیرا من توانایی انجام این کار را دارم.
نشان عاشقی چبود؟ اگر دانی یقین دانی
وداع جان و دل گفتن، بترک پا و سر کردن
هوش مصنوعی: عشق چه نشانه‌ای دارد؟ اگر واقعاً بدانی، می‌فهمی که وداع کردن با جان و دل و به خطر انداختن خود، نشانه آن است.
وداع آرزوها کن، پس آنگه رو سوی ما کن
ز شهر تن بملک جان اگر خواهی سفر کردن
هوش مصنوعی: وداع با آرزوها را بکن و سپس به سمت ما بیایی. اگر می‌خواهی سفر کنی، از دنیای مادی دل بکن و به دنیای روح و جان روی بیاور.
جوانمردی چه میباشد؟ بآیین طلب کاران
درخت باغ عرفان را بحکمت بارور کردن
هوش مصنوعی: جوانمردی چیست؟ یعنی با عشق و تلاش، درخت معرفت را با حکمت و دانش بارور کنیم.
اگر عاشق شدی، قاسم، نشان عاشقی چبود؟
به یک دم ملک هستی را همه زیر و زبر کردن
هوش مصنوعی: اگر به عشق رسیدی، قاسم، نشانه واقعی عشق چیست؟ آن است که در یک لحظه تمام وجودت را دگرگون کنی.