شمارهٔ ۵۳۳
جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان
بآب دیده گلگونم، ای جان
ندارم طاقت ایان فرقت
چه گویم من که بی تو چونم، ای جان؟
چه سازم؟ چاره دردم چه باشد؟
بران زلف و رخت مفتونم، ای جان
ندانم داروی دردم چه سازم؟
که در هجران تو مغبونم، ای جان
بهر حالی نمی دانم شب از روز
چنان واله، چنان مجنونم، ای جان
همیشه قامت من چون الف بود
ز سودایت کنون چون نونم، ای جان
اگر قاسم نبیند روی آن یار
بجان تو که بس محزونم، ای جان
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان
بآب دیده گلگونم، ای جان
هوش مصنوعی: من دلی پر از درد و جگری آزرده دارم، ای جان، چشمانم با اشک رنگین شده، ای جان.
ندارم طاقت ایان فرقت
چه گویم من که بی تو چونم، ای جان؟
هوش مصنوعی: دیگر طاقت دوری تو را ندارم، چه بگویم که بی تو چگونهام، ای محبوب؟
چه سازم؟ چاره دردم چه باشد؟
بران زلف و رخت مفتونم، ای جان
هوش مصنوعی: چه کار کنم؟ راه حلی برای دردم وجود ندارد. من به زلف و زیبایی تو دل باختهام، ای جان.
ندانم داروی دردم چه سازم؟
که در هجران تو مغبونم، ای جان
هوش مصنوعی: نمیدانم برای درمان دردم چه کاری باید انجام دهم، چرا که در نبود تو دچار غم و افسردگی هستم، ای عزیزم.
بهر حالی نمی دانم شب از روز
چنان واله، چنان مجنونم، ای جان
هوش مصنوعی: من در هر شرایطی نمیدانم شب است یا روز، به قدری دچار و شیدا هستم، ای جان.
همیشه قامت من چون الف بود
ز سودایت کنون چون نونم، ای جان
هوش مصنوعی: همیشه قد و قامت من مثل حرف الف بود، اما اکنون به خاطر عشق تو، مانند حرف نون در آمدهام، ای جانم.
اگر قاسم نبیند روی آن یار
بجان تو که بس محزونم، ای جان
هوش مصنوعی: اگر قاسم چهره آن معشوق را نبیند، برای تو که من به خاطر او بسیار غمگینم، جانم.