شمارهٔ ۵۲۶
گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیران
کاغشته بخونند درین کوچه دلیران
ای خواجه، قدم در حرم عترت ما نه
تا رای تو روشن شود و روی تو تابان
در بادیه عشق تو حیرت زدگانیم
حیران تر از آنیم که گویند که: حیران!
زاهد چه خبر داری از احوال دل ما؟
در لجه بحریم و تو در ساحل عمان
ما با غم خویشیم و تو با غصه خویشی
این بخش قلندر بود و راه بیابان
هم مرکب مقصود بمنزل برسانند
آنها که ندارند درین راه غم جان
زاهد، برو از کوچه رندان، بسلامت
ما مرد وصالیم، مگو قصه هجران
در کوچه عشاق، چو آیی، بادب باش
مستان خرابند، مگو از سر و سامان
گفتم که: غریبم، پس ازان پیر و فقیرم
گفتند که: برنا شوی از همت پیران
در کوی تو سیلاب سرشکم مددی کرد
تا لاله و ریحان دمد از جودت باران
ما ره بتو داریم بهرحال که هستیم
ما بنده روی تو، ز ما روی مگردان
ای قاسم، اگر کعبه مقصود مرادست
در راه حریرست همه خار مغیلان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیران
کاغشته بخونند درین کوچه دلیران
هوش مصنوعی: اگر تو شیر نیستی، از این جنگل شیران عبور کن، زیرا در این خیابان دلیران، شیران در خون غوطهور هستند.
ای خواجه، قدم در حرم عترت ما نه
تا رای تو روشن شود و روی تو تابان
هوش مصنوعی: ای آقا، قدم به حرم اهل بیت ما بگذار تا دانش و نور تو فزونی گیرد و چهرهات درخشان شود.
در بادیه عشق تو حیرت زدگانیم
حیران تر از آنیم که گویند که: حیران!
هوش مصنوعی: ما در بیابان عشق تو در حیرت و گیجی به سر میبریم و گیجتر از آن هستیم که کسی بگوید: ما گیج و حیرانیم!
زاهد چه خبر داری از احوال دل ما؟
در لجه بحریم و تو در ساحل عمان
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو چه اطلاعی از وضعیت دل ما داری؟ mientras ما در عمق دریا غرق هستیم و تو در ساحل آرام و بیخبر نشستهای.
ما با غم خویشیم و تو با غصه خویشی
این بخش قلندر بود و راه بیابان
هوش مصنوعی: ما در غم و اندوه خودمان غرق هستیم و تو هم در غمهای خودت به سر میبری. این قسمت از زندگی مانند یک قلندر آزاد است و به ما یادآوری میکند که در مسیر زندگی، مانند یادی از مسیر بیابان، گاهی باید تنها و بیروبرو به راه خود ادامه دهیم.
هم مرکب مقصود بمنزل برسانند
آنها که ندارند درین راه غم جان
هوش مصنوعی: افرادی که در این مسیر نگرانی از جان خود ندارند، میتوانند مرا به مقصد مورد نظرم برسانند.
زاهد، برو از کوچه رندان، بسلامت
ما مرد وصالیم، مگو قصه هجران
هوش مصنوعی: ای زاهد، از کوچهای که رندان در آن رفت و آمد دارند برو، ما مردانی هستیم که به وصال محبوب رسیدهایم، پس دیگر از قصه جدایی نگو.
در کوچه عشاق، چو آیی، بادب باش
مستان خرابند، مگو از سر و سامان
هوش مصنوعی: اگر به کوچه عاشقان وارد شدی، مراقب خودت باش. زیرا در آنجا عاشقانی بیخبر از حال و روزشان وجود دارند و نباید درباره وضعیتشان صحبت کنی.
گفتم که: غریبم، پس ازان پیر و فقیرم
گفتند که: برنا شوی از همت پیران
هوش مصنوعی: گفتم که من تنها و متفاوت هستم، بعد از آن حرف از کسی که سن و سالش بیشتر است و وضع مالیاش خوب نیست، شنیدم که میگفتند: باید جوان شوی و از تلاش و تلاشهای بزرگترها بهرهمند شوی.
در کوی تو سیلاب سرشکم مددی کرد
تا لاله و ریحان دمد از جودت باران
هوش مصنوعی: در خیابان تو، اشکهای من مانند سیلابی به مدد آمدند تا گل لاله و گیاه ریحان از بخشش تو مانند باران رشد کنند.
ما ره بتو داریم بهرحال که هستیم
ما بنده روی تو، ز ما روی مگردان
هوش مصنوعی: به هر حال که هستیم، ما راهی به سوی تو داریم. ما بنده زیبایی تو هستیم، لطفاً از ما روی نگردان.
ای قاسم، اگر کعبه مقصود مرادست
در راه حریرست همه خار مغیلان
هوش مصنوعی: ای قاسم، اگر هدف تو کعبه است، پس در این مسیر، همه راهها پر از خار و زخم خواهد بود.