گنجور

شمارهٔ ۵۲۵

گر ره به تو هست، چیست فرمان؟
ور ره به تو نیست، چیست درمان؟
گر شوق تو نیست در خرابات
پس چیست خروش و ذوق مستان؟
گر سوز تو نیست در صوامع
این سوز و نیاز چیست؟ ای جان
گر نیست صفات لایزالی
بر صدق کمال چیست برهان؟
جان را به مراد دل رساندن
بر ما دشوار و بر تو آسان
دردم به کرم زیاده فرمای
ای مرهم ریش دردمندان
یک جرعه به جان قاسمی ریز
ای بحر کمال و عین عرفان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ره به تو هست، چیست فرمان؟
ور ره به تو نیست، چیست درمان؟
هوش مصنوعی: اگر راهی به سوی تو وجود دارد، چه نیازی به دستور و فرمان است؟ و اگر راهی نیست، چه راه حلی وجود دارد؟
گر شوق تو نیست در خرابات
پس چیست خروش و ذوق مستان؟
هوش مصنوعی: اگر شوق تو در میخانه نیست، پس این شور و شوق مستان به چه معناست؟
گر سوز تو نیست در صوامع
این سوز و نیاز چیست؟ ای جان
هوش مصنوعی: اگر در دل تو آتش عشق و شوق وجود ندارد، پس این همه عابد و زاهد از چه می‌سوزند و به چه نیازی پاسخ می‌دهند؟ ای جان!
گر نیست صفات لایزالی
بر صدق کمال چیست برهان؟
هوش مصنوعی: اگر ویژگی‌های ابدی و نامحدود وجود نداشته باشد، دلیل بر کمال صدق چیست؟
جان را به مراد دل رساندن
بر ما دشوار و بر تو آسان
هوش مصنوعی: رساندن جان به آرزوهای دل برای ما کار سختی است، اما برای تو آسان است.
دردم به کرم زیاده فرمای
ای مرهم ریش دردمندان
هوش مصنوعی: من از درد زیادی رنج می‌برم، لطفاً ای پرستار، دستم را به نزدیکان و دردمندان برسان.
یک جرعه به جان قاسمی ریز
ای بحر کمال و عین عرفان
هوش مصنوعی: ای دریا که مظهر کمال و معرفت هستی، یک نوشیدنی به جان قاسمی بریز.