شمارهٔ ۴۱
باده ارزان شد و زهاد خرابند و یباب
ساقی، از جام بلورین تو جان را دریاب
می رود عمر براهی که نمی آید باز
این دمی چند که باقیست بمی خانه شتاب
باده ار دل شد و دل جان شد و جان جانان شد
این همه سور همه ناله چنگست و رباب
آشیانیست حریفان ترا مجلس انس
سایبانیست محبان ترا ظل سحاب
پیش اصحاب طریقت سخن از لا و نعم
نزد سلطان حقیقت نه سؤال و نه جواب
دل بجانان ده و تجرید شو از هر دو جهان
دل و جان را برهانی مگر از ذل حجاب
قاسمی را غرض اینست که در ملک وجود
خویشتن را بشناسی، که توئی لب لباب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باده ارزان شد و زهاد خرابند و یباب
ساقی، از جام بلورین تو جان را دریاب
هوش مصنوعی: شراب به راحتی پیدا شده و عابدان در حال بیخودی هستند. ای ساقی، از جام بلورینی که داری، به جان من زندگی ببخش.
می رود عمر براهی که نمی آید باز
این دمی چند که باقیست بمی خانه شتاب
هوش مصنوعی: زندگی ما در مسیری پیش میرود که دیگر به عقب بازنمیگردد، پس بهتر است هر لحظه را که هنوز باقی مانده است، با سرعت و نشاط سپری کنیم و از آن بهره ببریم.
باده ار دل شد و دل جان شد و جان جانان شد
این همه سور همه ناله چنگست و رباب
هوش مصنوعی: اگر دل، بادهای باشد و دل عاشق شد و جان، جانان را دوست داشته باشد، پس تمام جشن و سرور در حقیقت صداها و نواهای چنگ و رباب است.
آشیانیست حریفان ترا مجلس انس
سایبانیست محبان ترا ظل سحاب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فضای راحت و آرامی که دوستان و علاقمندان تو در آن جمع میشوند، مانند چتری است که از باران و آفتاب محافظت میکند. این محفل به گونهای است که حریفان و رقبای تو از آن دور هستند و تو در آن به آسایش و محبت دوستان خود میپردازی.
پیش اصحاب طریقت سخن از لا و نعم
نزد سلطان حقیقت نه سؤال و نه جواب
هوش مصنوعی: در حضور اهل طریقت، دربارهی وجود و نبود و مسائلی از این قبیل با سلطان حقیقت صحبتی نمیشود؛ نه از کسی سوالی میشود و نه پاسخی داده میشود.
دل بجانان ده و تجرید شو از هر دو جهان
دل و جان را برهانی مگر از ذل حجاب
هوش مصنوعی: دل را به معشوق بسپار و از هر دو جهان خود را خالی کن. تنها دل و جانت را آزاد کن، مگر اینکه از ذلت حجاب و پردهای که بین تو و حقیقت است، رها شوی.
قاسمی را غرض اینست که در ملک وجود
خویشتن را بشناسی، که توئی لب لباب
هوش مصنوعی: قاسمی میگوید هدف از زندگی این است که در دنیای وجود خود، خود را بشناسی، چون تو هستی که جوهر اصلی وجودت را تشکیل میدهی.