شمارهٔ ۴۰۷
متمادی شدست یوم فراق
«کیف احوال؟ ایها العشاق »
درد ما را مگر دوایی نیست؟
که تو بس فارغی و ما مشتاق!
دل ریشم ز دوست مرهم یافت
مدعی ریش می کند ز نفاق
عاشقان در وصال مستغرق
بهوس نی، ولی باستحقاق
لذت عشق را نمی دانی
که نداری بهیچ گونه مذاق
خیز، چون شب گذشت و روز آمد
نور توحید می کند اشراق
قاسمی، سر عشق می طلبی؟
در دل خود طلب، نه در اوراق
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
متمادی شدست یوم فراق
«کیف احوال؟ ایها العشاق »
هوش مصنوعی: روزهای جدایی طولانی شده است. ای عاشقان، حالتان چگونه است؟
درد ما را مگر دوایی نیست؟
که تو بس فارغی و ما مشتاق!
هوش مصنوعی: آیا درمانی برای درد ما وجود ندارد؟ تو که کاملاً بیخیالی و ما در انتظاریم!
دل ریشم ز دوست مرهم یافت
مدعی ریش می کند ز نفاق
هوش مصنوعی: دل شکستۀ من به خاطر عشق، تسلا و آرامش پیدا کرد، اما دشمن با نفاق و دورویی، همچنان زخم میزند و در حال آزار من است.
عاشقان در وصال مستغرق
بهوس نی، ولی باستحقاق
هوش مصنوعی: عاشقان در زمان نزدیکی و وصال، غرق در خواستهها و آرزوهای خود نیستند، بلکه به خاطر شایستگی و لیاقت خود به این حالت رسیدهاند.
لذت عشق را نمی دانی
که نداری بهیچ گونه مذاق
هوش مصنوعی: تو از لذت عشق بیخبری، چون هیچگونه طعمی از آن را نچشیدهای.
خیز، چون شب گذشت و روز آمد
نور توحید می کند اشراق
هوش مصنوعی: بیدار شو، چرا که شب به پایان رسیده و روز آمده است. نور توحید روشنی میبخشد و روشنایی را میسازد.
قاسمی، سر عشق می طلبی؟
در دل خود طلب، نه در اوراق
هوش مصنوعی: قاسمی، آیا در جستجوی عشق هستی؟ عشق را در درون خود جستجو کن، نه در صفحات نوشته شده.

قاسم انوار