گنجور

شمارهٔ ۳۹۸

تو شمع مجلسی در بزم جان باش
بیا، می نوش و میر عاشقان باش
مرنجان دل ز من، استغفرالله!
خطا کردم که گفتم: مهربان باش
خیانت در طریق عشق کفرست
درین ره گر امینی در امان باش
اگر خالص شوی چون زر وگر نه
میان بوتهای امتحان باش
میان مجلس مستان مستور
سبک روحی کن، اما سر گران باش
ترا چون بحر می گوید: بما آی
بسوی بحر چون سیل روان باش
در آخر منزل ما بی نشانیست
در اول نیز، قاسم، بی نشان باش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو شمع مجلسی در بزم جان باش
بیا، می نوش و میر عاشقان باش
هوش مصنوعی: تو نورافروش محفل دل‌ها هستی، پس بیا و به شادمانی بنوش و در ریشه عشق زنده باش.
مرنجان دل ز من، استغفرالله!
خطا کردم که گفتم: مهربان باش
هوش مصنوعی: دل مرا بیش از این آزرده نکن، از خداوند طلب بخشش می‌کنم! اشتباه کردم که خواستم با تو مهربان باشم.
خیانت در طریق عشق کفرست
درین ره گر امینی در امان باش
هوش مصنوعی: خیانت در مسیر عشق نوعی نادانی و کفر محسوب می‌شود؛ بنابراین اگر در این راه امانت‌دار باشی، ایمن و در امان خواهی بود.
اگر خالص شوی چون زر وگر نه
میان بوتهای امتحان باش
هوش مصنوعی: اگر خالص و ناب شوی مثل طلا، وگرنه در میان آزمون‌ها و آزمایش‌های زندگی قرار خواهی گرفت.
میان مجلس مستان مستور
سبک روحی کن، اما سر گران باش
هوش مصنوعی: در جمعی که پر از شوق و لذت است، به آرامی و با روحی شاداب و سبُک ظاهر شو، اما در عین حال با وقار و جدیت خود را حفظ کن.
ترا چون بحر می گوید: بما آی
بسوی بحر چون سیل روان باش
هوش مصنوعی: تو را مانند دریا می‌گوید: به سویی دریا بیا، مانند سیل خروشان باش.
در آخر منزل ما بی نشانیست
در اول نیز، قاسم، بی نشان باش
هوش مصنوعی: در پایان راه ما هیچ نشانه‌ای نیست و در آغاز نیز، قاسم، بی نشانه باش.