گنجور

شمارهٔ ۳۹۷

دلی دارم ز سودایش پر آتش
دلم گرمست و جان گرمست و سر خوش
چه سازم؟ چاره کارم چه باشد؟
که از هجران دلی دارم مشوش
گهی کز وصل جانان یاد آرم
ز خون دل شود رویم منقش
گروهی اهل عاداتند و رسمند
گهی در فکر ریش و گاه درفش
تو، تا زنهار، از آن دونان نباشی
که ایشان جمله نادانند و اعمش
بکوی عاشقان بنشین و خوش باش
بهر حالت که صافی بهتر از غش
چنان زد آتشم، قاسم، زبانه
که ره بین خرد نشناخت غورش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلی دارم ز سودایش پر آتش
دلم گرمست و جان گرمست و سر خوش
هوش مصنوعی: دلم به خاطر عشقش تند و شعله‌ور است. احساستم و جانم سرشار از گرما و شوق است.
چه سازم؟ چاره کارم چه باشد؟
که از هجران دلی دارم مشوش
هوش مصنوعی: چه کنم؟ راه حل مشکل من چیست؟ که به خاطر جدایی، دلم آرامش ندارد.
گهی کز وصل جانان یاد آرم
ز خون دل شود رویم منقش
هوش مصنوعی: گاهی به یاد وصل معشوق از دل شسته غم، چهره‌ام زیبا و خوش رنگ می‌شود.
گروهی اهل عاداتند و رسمند
گهی در فکر ریش و گاه درفش
هوش مصنوعی: برخی از مردم به عادت‌ها و رسم‌های خود پایبندند؛ گاهی درگیر مسائل ظاهری و ریش هستند و گاهی به دنبال نمادهای قدرت و افتخار.
تو، تا زنهار، از آن دونان نباشی
که ایشان جمله نادانند و اعمش
هوش مصنوعی: تو تا زمانی که از پست‌فکران دوری، در امان خواهی بود، زیرا آن‌ها همه نادان و نابینا هستند.
بکوی عاشقان بنشین و خوش باش
بهر حالت که صافی بهتر از غش
هوش مصنوعی: به محفل عاشقان برو و از زندگی لذت ببر، زیرا در هر شرایطی، حالت اصیل و واقعی از هر نوع ظاهر فریبنده بهتر است.
چنان زد آتشم، قاسم، زبانه
که ره بین خرد نشناخت غورش
هوش مصنوعی: چنان آتش در دل من شعله‌ور شده است، قاسم، که حتی عقل و دانش هم از عمق این آتش بی‌خبر مانده است.