گنجور

شمارهٔ ۳۷۱

ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار
ماییم و جام باده و گلبانگ گیر و دار
هر کس که درد عشق تو با خویشتن نبرد
در روز حشر وقت حسابست شرمسار
روی جهانیان بمفری و ملجائیست
عاشق باختیار ز خود میکند فرار
طغیان حال ما همه با کفر میکشد
عارف کسی بود که شریعت کند شعار
ساقی، رسید نوبت شادی و خرمی
جامی بعاشقان ده از آن خمر بی خمار
یا رب، چه حالتست که هر جا که هست هست
عشاق در میانه و معشوق بر کنار؟
در دار زاهدان سخن عشق کمتراست
قاسم سفر گزید ازین دار بی مدار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار
ماییم و جام باده و گلبانگ گیر و دار
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب خوش‌عطر و رنگین را بیاور. ما شاد و خوشحالیم و آماده‌ایم تا از جام‌های پر از شراب و آواز گل لذت ببریم.
هر کس که درد عشق تو با خویشتن نبرد
در روز حشر وقت حسابست شرمسار
هوش مصنوعی: هر کسی که با عشق تو در درون خود مبارزه کند، در روز قیامت و هنگام حسابرسی، شرمنده خواهد بود.
روی جهانیان بمفری و ملجائیست
عاشق باختیار ز خود میکند فرار
هوش مصنوعی: عاشق با اراده از خود فرار می‌کند و بر روی تمام مردم مأمنی و تنها منجی است.
طغیان حال ما همه با کفر میکشد
عارف کسی بود که شریعت کند شعار
هوش مصنوعی: حال و روز ما به گونه‌ای است که در برابر کفر و نافرمانی به خروش و طغیان درآمده‌ایم. عارف واقعی کسی است که اصول و باورهای دینی را به عنوان نماد زندگی خود بپذیرد و به آنان عمل کند.
ساقی، رسید نوبت شادی و خرمی
جامی بعاشقان ده از آن خمر بی خمار
هوش مصنوعی: ساقی، زمان خوشحالی و نشاط فرارسیده است، پس جامی به عاشقان بده و از آن شراب خالص و ناب بریز.
یا رب، چه حالتست که هر جا که هست هست
عشاق در میانه و معشوق بر کنار؟
هوش مصنوعی: پروردگارا، چه حالی است که در هر جا که برویم، عاشقان وسط و معشوق در حاشیه و دور از آنها قرار دارد؟
در دار زاهدان سخن عشق کمتراست
قاسم سفر گزید ازین دار بی مدار
هوش مصنوعی: در محفل زاهدان، صحبت از عشق کمتر به میان می‌آید. قاسم تصمیم گرفت از این محفل دور شود و سفر کند.