شمارهٔ ۳۶۱
هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه مخور
هر که او باده نخوردست از این کوچه بدر
عشق ما را بخرابات حقایق برساند
این چنین عشق ندیدیم در اطوار بشر
بیش از این منتظر یار بغفلت منشین
جهد آن کن که در این راه شوی ز اهل نظر
دلم از دست ببردی و ز پا افتادم
تو همه حیرت جان آمدی و رشک قمر
من ندیدم چو تو محبوب بدین غایت حسن
از کجا میرسی، ای دوست، چنین تازه و تر؟
هر که او روی ترا دید دلش خرم شد
نگزیند بهمه ملک جهان یار دگر
عشق در خانه جان آمد و قاسم می گفت:
نرود تا نکند خانه ما زیر و زبر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هله! ای دوست بیا باده بخور، غصه مخور
هر که او باده نخوردست از این کوچه بدر
هوش مصنوعی: بیایید، دوستم! بیخیال غصهها باش و باده بنوش. هر کسی که باده نمینوشد، از این مسیر خارج شده است.
عشق ما را بخرابات حقایق برساند
این چنین عشق ندیدیم در اطوار بشر
هوش مصنوعی: عشق ما به گونهای است که ما را به عمق واقعیات میبرد و تجربهای از عشق را که در میان انسانها وجود دارد، ندیدهایم.
بیش از این منتظر یار بغفلت منشین
جهد آن کن که در این راه شوی ز اهل نظر
هوش مصنوعی: بیش از این در انتظار محبوب نباش و به خاطر غفلت وقتت را هدر نکن. تلاش کن تا در این مسیر، از افراد آگاه و بصیرتدار شوی.
دلم از دست ببردی و ز پا افتادم
تو همه حیرت جان آمدی و رشک قمر
هوش مصنوعی: دل من را به شدت تحت تأثیر قرار دادی و حالا دیگر از پا افتادهام. تو با زیبایی و جذابیتت، همه حیرت و شگفتزدگی را به جانم آوردی و باعث حسادت ماه نیز شدی.
من ندیدم چو تو محبوب بدین غایت حسن
از کجا میرسی، ای دوست، چنین تازه و تر؟
هوش مصنوعی: من تا به حال کسی را مانند تو ندیدهام که اینقدر زیبا باشد و نمیدانم از کجا به این زیبایی و تازگی دست یافتهای، ای دوست.
هر که او روی ترا دید دلش خرم شد
نگزیند بهمه ملک جهان یار دگر
هوش مصنوعی: هر کسی که چهره تو را ببیند، دلش شاد و سرشار از خوشحالی میشود و حاضر نیست هیچ دوست دیگری را در جهان انتخاب کند.
عشق در خانه جان آمد و قاسم می گفت:
نرود تا نکند خانه ما زیر و زبر
هوش مصنوعی: عشق به وجود جان راه پیدا کرد و قاسم میگفت: نرود تا نگذارد که خانه ما به هم بریزد.

قاسم انوار