گنجور

شمارهٔ ۳۵۲

هر کرا جرعه می داد بسر گردانید
هر کرا داد قدح زیر و زبر گردانید
قدحی دیگر از آن جان و جهان میخواهم
هر کرا زان قدحی داد سمر گردانید
بنده آن می صافی دلاویز توام
که مرا در نفسی اهل نظر گردانید
شوری از شیوه شیرین تو در شهر افتاد
عالمی را همه پر شهد و شکر گردانید
روی ما تیرگیی داشت، برویت چو رسید
روی ما را ز خوشی رشک قمر گردانید
همه جا ذکر جمالست و جلالست و کمال
ورق عشق تو هر چند که برگردانید
جان حیات ابدی یافت، دل از هجران رست
هر که جان را بر تیغ تو سپر گردانید
بی دل و دین شد و سرگشته و حیران آمد
هر که از دایره عشق تو سر گردانید
در بیایان تمنای تو گریان شب و روز
قاسم از دیده بسی لؤلؤ تر گردانید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کرا جرعه می داد بسر گردانید
هر کرا داد قدح زیر و زبر گردانید
هوش مصنوعی: هر کس که جرعه‌ای به او داده می‌شود، به حالت انبساط و شادی می‌رسد و هر کس که پیاله‌ای در دست دارد، احساس شور و شوق را در او به وجود می‌آورد.
قدحی دیگر از آن جان و جهان میخواهم
هر کرا زان قدحی داد سمر گردانید
هوش مصنوعی: من خواهان جام دیگری از آن محبت و زیبایی هستم، چرا که هر کسی که از این جام نوشید، در زندگی‌اش به خوشی و سعادت دست یافت.
بنده آن می صافی دلاویز توام
که مرا در نفسی اهل نظر گردانید
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر آن شراب زلال و دلنشین تو هستم که با یک لحظه نزدیکی به تو، مرا به دنیای تفکر و تعمق وارد کرد.
شوری از شیوه شیرین تو در شهر افتاد
عالمی را همه پر شهد و شکر گردانید
هوش مصنوعی: شیرینی و زیبایی رفتار تو باعث شد که در شهر، همه چیز به خوشی و شیرینی بدل شود و جو به طرز شگفت‌انگیزی تغییر کند.
روی ما تیرگیی داشت، برویت چو رسید
روی ما را ز خوشی رشک قمر گردانید
هوش مصنوعی: در چهره‌ام تیره‌گی‌ای وجود داشت، اما وقتی به چهره‌ات نگاه کردم، از خوشحالی آن‌چنان شگفت‌زده شدم که چهره‌ام به زیبایی ماه تبدیل شد.
همه جا ذکر جمالست و جلالست و کمال
ورق عشق تو هر چند که برگردانید
هوش مصنوعی: در هر جایی از زیبایی، عظمت و کمال تو صحبت می‌شود و هر زمان که به ورق عشق تو نگاهی بیندازند، این معانی به وضوح دیده می‌شود.
جان حیات ابدی یافت، دل از هجران رست
هر که جان را بر تیغ تو سپر گردانید
هوش مصنوعی: هر کسی که جان خود را برای تو به خطر بیندازد، زندگی جاودان و دل آرامی پیدا می‌کند و از دوری و فراق رهایی می‌یابد.
بی دل و دین شد و سرگشته و حیران آمد
هر که از دایره عشق تو سر گردانید
هوش مصنوعی: هر کسی که از دایره عشق تو خارج شود، بی‌دلی و تردید را تجربه می‌کند و در سردرگمی و حیرت به سر می‌برد.
در بیایان تمنای تو گریان شب و روز
قاسم از دیده بسی لؤلؤ تر گردانید
هوش مصنوعی: در بیابان آرزوی تو، قاسم به خاطر علاقه و اشتیاقش شب و روز می‌گرید و از چشمانش اشک‌ها مثل مروارید جاری می‌شود.