گنجور

شمارهٔ ۳۱

بسوخت آتش عشق تو زهد و تقوی را
بباد داد ورقهای درس و فتوی را
ز عاصفات خدا بحر قهر موجی زد
نهنگ عشق فرو برد طور موسی را
غرامتست نظر بر مهوسی که ندید
میان جلوه صورت جمال معنی را
بغیر دیده مجنون کسی نیاورد تاب
اشعه لمعات جمال لیلی را
نسیمی از سر زلفت وزید در عالم
هوای خلد برین داد داردنیی را
سواد زلف ز رخسار بر فشان و بگو:
«بماهتاب چه حاجت شب تجلی را؟»
بلای عشق بدعوی قدم کمان کردست
که داشتم بهمه عمر این تمنی را
اگر چه زار و نزارم، ولی بدولت عشق
کسی چو من نکشید این کمان دعوی را
به پیش قاسمی از زهد رندی اولی تر
به کاهلی نتوان کرد ترک اولی را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بسوخت آتش عشق تو زهد و تقوی را
بباد داد ورقهای درس و فتوی را
هوش مصنوعی: آتش عشق تو باعث شده که زهد و پرهیزگاری در نظر من بی‌ارزش شود و حتی آموزش‌ها و فتواهای دینی هم تحت تأثیر آن قرار گرفته و از اهمیتشان کاسته شده است.
ز عاصفات خدا بحر قهر موجی زد
نهنگ عشق فرو برد طور موسی را
هوش مصنوعی: به خاطر طوفان‌های الهی، دریا به شدت طغیانی شد و موجی به وجود آورد که عشق نهنگ را به زیر آب برد و کوه طور را نیز بلعید.
غرامتست نظر بر مهوسی که ندید
میان جلوه صورت جمال معنی را
هوش مصنوعی: نظری که به زیبایی می‌اندازیم، بهایی دارد; چون اگر کسی فقط زیبایی ظاهری را ببیند و از عمق و معنای واقعی آن غافل شود، چیزی از زیبایی را درک نکرده است.
بغیر دیده مجنون کسی نیاورد تاب
اشعه لمعات جمال لیلی را
هوش مصنوعی: جز مجنون، هیچ‌کس تاب دیدن زیبایی‌های لیلی را نداشت.
نسیمی از سر زلفت وزید در عالم
هوای خلد برین داد داردنیی را
هوش مصنوعی: نسیمی از موهای تو وزید و در این جهان چنان بویی پخش کرد که بهشتیان را شگفت‌زده کرد.
سواد زلف ز رخسار بر فشان و بگو:
«بماهتاب چه حاجت شب تجلی را؟»
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت زلف‌های تو، چهره‌ات روشن و درخشان است، و بگو: «برای چه نیازی به شب و تجلی زیبا دارم، وقتی که تو چون ماه تابانی در کنارم هستی؟»
بلای عشق بدعوی قدم کمان کردست
که داشتم بهمه عمر این تمنی را
هوش مصنوعی: مشکل عشق به شکلی غیرمنتظره و نادر وارد زندگی‌ام شده است، در حالی که من تمام عمرم آرزوی رسیدن به آن را داشتم.
اگر چه زار و نزارم، ولی بدولت عشق
کسی چو من نکشید این کمان دعوی را
هوش مصنوعی: هر چند که حال من خوب نیست و در وضعیت نابسامانی به سر می‌برم، اما کسی مانند من به خاطر عشق، این درد و رنج را تحمل نکرده است.
به پیش قاسمی از زهد رندی اولی تر
به کاهلی نتوان کرد ترک اولی را
هوش مصنوعی: اگر در مقابل مردی که از دینداری و زهد برخوردار است قرار بگیری، بهتر است که به سختی و به دور از تنبلی، ترک گناه را برگزینی، زیرا رفتار پراشتباه گاهی ناشی از سهل‌انگاری است.