شمارهٔ ۳۰
وقت آن شد که می ناب دهی مستان را
خاصه من بیدل شوریده سرگردان را
قدحی چند روان کن، که جگرها تشنه است
تا ز خود دور کنم این سر و این سامان را
شیشه خالی و حریفان همه مخمورانند
مگر از ساقی جان واطلبم تاوان را
در میخانه ببستند، بده جامی چند
تا به هم درشکنم این در و این دربان را
«کل یوم هو فی شان» صفت سلطانیست
گر شوی واقف اسرار بدانی شان را
جان من کشته آن غمزه مستانه تست
چه محل باشد در حضرت جان جانان را
قاسمی، زاهد ما در دو گناه افتادست
می ننوشید و بسی طعنه زند مستان را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وقت آن شد که می ناب دهی مستان را
خاصه من بیدل شوریده سرگردان را
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده است که شراب خالصی به مستان بدهی، به ویژه به من که دلباخته و سرگردان هستم.
قدحی چند روان کن، که جگرها تشنه است
تا ز خود دور کنم این سر و این سامان را
هوش مصنوعی: چند جام شراب بریزید، زیرا دلها تشنهاند تا بتوانم از این وضعیت و این حال و احوال رها شوم.
شیشه خالی و حریفان همه مخمورانند
مگر از ساقی جان واطلبم تاوان را
هوش مصنوعی: من شیشهای خالی دارم و دوستانم همه در حال مستیند، اما من از ساقی میخواهم که جانم را بگیرد و نظر به عذرم داشته باشد.
در میخانه ببستند، بده جامی چند
تا به هم درشکنم این در و این دربان را
هوش مصنوعی: در میخانه را بستند، پس به من چند جام بده تا این در و دربان را بشکنم.
«کل یوم هو فی شان» صفت سلطانیست
گر شوی واقف اسرار بدانی شان را
هوش مصنوعی: هر روز خداوند در حال انجام کارهای جدید و شگفتانگیز است. اگر به عمق اسرار الهی پی ببری، میفهمی که این کارها به چه دلیل و با چه حکمتهایی انجام میشوند.
جان من کشته آن غمزه مستانه تست
چه محل باشد در حضرت جان جانان را
هوش مصنوعی: من به خاطر آن نگاه فریبنده و دلربایت جانم را از دست دادهام. چه جایی در پیشگاه محبوب واقعی وجود دارد؟
قاسمی، زاهد ما در دو گناه افتادست
می ننوشید و بسی طعنه زند مستان را
هوش مصنوعی: قاسمی، زاهد ما به دو اشتباه گرفتار شده است؛ او از نوشیدن می پرهیزد و در عوض مدام به میگساران طعنه میزند.