گنجور

شمارهٔ ۲۹

ساقی به من آور قدح پیر مغان را
تا تازه کند جودت او جوهر جان را
یک جام به من بخش از آن خم قدیمی
زان می که کند مست زمین را و زمان را
زان باده که در نشئه او آب حیاتست
زان باده که او جلوه دهد عین عیان را
زان باده که تا با نشد ازو طلعت خورشید
زان باده که سرمست کند پیر و جوان را
قومی که ازین باده چشیدند، درین حال
گفتند به مستی همه اسرار نهان را
ما را سخن از یار قدیمست درین راه
زین بیش مگویید حدیث حدثان را
قاسم، همه یارست به جز یار دگر نیست
روشن بود این نکته حریف همه‌دان را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی به من آور قدح پیر مغان را
تا تازه کند جودت او جوهر جان را
هوش مصنوعی: ای ساقی، برای من جامی از شراب قدیمی بیاور تا بخشش و نیکی تو روح من را تازه و پر انرژی کند.
یک جام به من بخش از آن خم قدیمی
زان می که کند مست زمین را و زمان را
هوش مصنوعی: به من یک لیوان از آن شراب قدیمی بده که می‌تواند زمین و زمان را مست و غرق در شادی کند.
زان باده که در نشئه او آب حیاتست
زان باده که او جلوه دهد عین عیان را
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که در نشئه‌اش آب حیات وجود دارد، و از آن نوشیدنی که حقیقت را به وضوح به نمایش می‌گذارد.
زان باده که تا با نشد ازو طلعت خورشید
زان باده که سرمست کند پیر و جوان را
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که به هنگام مستی، چهره‌ی خورشید را نمایان می‌سازد، از آن نوشیدنی که هر دو گروه، پیر و جوان، را سرمست و شاداب می‌کند.
قومی که ازین باده چشیدند، درین حال
گفتند به مستی همه اسرار نهان را
هوش مصنوعی: گروهی که از این نوشیدنی لذت بردند، در این حالت به حالت مستی، تمام رازهای پنهان را بیان کردند.
ما را سخن از یار قدیمست درین راه
زین بیش مگویید حدیث حدثان را
هوش مصنوعی: ما درباره یار قدیمی‌مان صحبت می‌کنیم، در این مسیر دیگر درباره اتفاقات تازه چیزی نگویید.
قاسم، همه یارست به جز یار دگر نیست
روشن بود این نکته حریف همه‌دان را
هوش مصنوعی: قاسم، همه چیز خوب است به جز یک دوست که وجود ندارد. این نکته برای کسی که همه چیز را می‌داند، کاملاً واضح و روشن بود.