گنجور

شمارهٔ ۱۵۹

زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟
کان ماه مسافر بهمه کوی و دری هست
مردانه قدم نه، خطری نیست درین راه
بر یار توکل کن، اگر هم خطری هست
آخر ز خطرهای طریقت چه شماری؟
در نه قدم، ارزانکه ترا هم جگری هست
در کوچه ما راست رو، ای دوست، که اینجا
بالا شجری، دل حجری، لب شکری هست
زین بیش مگویید که : این عشق مورزید
ای ساده دلان، تیر قضا را سپری هست
بیچاره بماندیم درین دیر کهن سال
بیچاره شدن حیف، که چون چاره بری هست
تنها رو، قاسم، بسر کوی حبیبان
چون در غلبه قاعده شور و شری هست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟
کان ماه مسافر بهمه کوی و دری هست
هوش مصنوعی: آیا از یار سفر کرده خبری هست؟ که آن ماه، در همه کوچه‌ها و خیابان‌ها در حال عبور است.
مردانه قدم نه، خطری نیست درین راه
بر یار توکل کن، اگر هم خطری هست
هوش مصنوعی: به طور محکم و با اعتماد به نفس گام بردار، نگران هیچ خطر ی در این مسیر نباش. به یارت اعتماد کن، حتی اگر هم تهدیدی وجود داشته باشد.
آخر ز خطرهای طریقت چه شماری؟
در نه قدم، ارزانکه ترا هم جگری هست
هوش مصنوعی: در پایان راه عرفان و سیر و سلوک معنوی، چه خطرهایی وجود دارد؟ حتی اگر در نه گام به پیش بروی، به این دلیل که تو هم قلبی جزئی داری، ممکن است دچار خطراتی شوی.
در کوچه ما راست رو، ای دوست، که اینجا
بالا شجری، دل حجری، لب شکری هست
هوش مصنوعی: در کوچه ما مستقیم حرکت کن، دوست عزیز، زیرا اینجا یک درخت بلند وجود دارد، دل‌هایی سنگی و لب‌هایی شیرین هست.
زین بیش مگویید که : این عشق مورزید
ای ساده دلان، تیر قضا را سپری هست
هوش مصنوعی: بیش از این نگوید که این عشق را ول کنید ای دل‌های ساده، زیرا برای تقدیر الهی، سپری وجود دارد.
بیچاره بماندیم درین دیر کهن سال
بیچاره شدن حیف، که چون چاره بری هست
هوش مصنوعی: ما در این مکان قدیمی و پر آوازه به حال بدی افتاده‌ایم، افسوس که چرا تدبیری برای نجات وجود دارد اما ما از آن بهره نمی‌بریم.
تنها رو، قاسم، بسر کوی حبیبان
چون در غلبه قاعده شور و شری هست
هوش مصنوعی: قاسم، به تنهایی به کوی دوستان برو، زیرا در اینجا، احساسات و هیجانات غالب است.