گنجور

شمارهٔ ۱۴۸

سر بلندی بین، که دایم در سرم سودای اوست
قیمت هرکس بقدر همت والای اوست
بنده آن چشم مخمورم، که از مستی و ناز
در میان شهر در هر گوشه ای غوغای اوست
«لن ترانی » می رسد از غیب موسی را خطاب
این همه فریاد مشتاقان ز استغنای اوست
ای دل، اندر راه عشق او درآ و غم مخور
مایه شادی عالم خوردن غمهای اوست
عقل اگر در بزم مستان لاف هشیاری زند
با وجود چشم می گونش کرا پروای اوست؟
گر بجای مرهمی زخمی رسد، زآن هم مترس
در فنا تسلیم شو، کان هم ز مرهم‌های اوست
از تو تنها ماند قاسم، از تو تنها کس مباد
لاجرم غمهای عالم بر تن تنهای اوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر بلندی بین، که دایم در سرم سودای اوست
قیمت هرکس بقدر همت والای اوست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان باید آرزوها و اهداف بلندی داشته باشد. هر کسی به اندازهٔ تلاش و همت خود ارزشمند است و موفقیت او به همین بستگی دارد. در واقع، شخصی که همیشه به دنبال عشق و آرزوهایش است، خود را در مسیر تعالی قرار می‌دهد و ارزش او نیز به همین خاطر بالاتر می‌رود.
بنده آن چشم مخمورم، که از مستی و ناز
در میان شهر در هر گوشه ای غوغای اوست
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که به خاطر زیبایی چشمان معشوقم، در هر گوشه از شهر، صدای شور و هیجان او را می‌شنوم و تحت تأثیر عشق و حال مستی‌ام قرار گرفته‌ام.
«لن ترانی » می رسد از غیب موسی را خطاب
این همه فریاد مشتاقان ز استغنای اوست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در آیه «لن ترانی» به موسی اعلام می‌شود که هرگز قادر نخواهد بود خداوند را ببیند. این پیام، نشان‌دهنده‌ی فاصله‌ای است که میان خالق و مخلوق وجود دارد. همچنین، این بیان درباره‌ی اشتیاق و طلبی است که افراد نسبت به دیدن و درک خدا دارند، اما از نظر خداوند، به دلیل بی‌نیازی و عظمت او، دیدن چنین حقیقتی برای انسان امکان‌پذیر نیست.
ای دل، اندر راه عشق او درآ و غم مخور
مایه شادی عالم خوردن غمهای اوست
هوش مصنوعی: ای دل، در مسیر عشق او قدم بگذار و نگران نباش، چون شادی واقعی در از میان بردن غم‌های اوست.
عقل اگر در بزم مستان لاف هشیاری زند
با وجود چشم می گونش کرا پروای اوست؟
هوش مصنوعی: اگر عقل در میخانه‌ حال مستی از هوشیاری سخن بگوید، چه کسی به فکر اوست که چشمانش چقدر مست هستند؟
گر بجای مرهمی زخمی رسد، زآن هم مترس
در فنا تسلیم شو، کان هم ز مرهم‌های اوست
هوش مصنوعی: اگر به جای درمانگری زخمی به تو برسد، از آن هم نترس و تسلیم فنا شو، چون آن نیز از بخشش‌های اوست.
از تو تنها ماند قاسم، از تو تنها کس مباد
لاجرم غمهای عالم بر تن تنهای اوست
هوش مصنوعی: قاسم تنها مانده و دیگر هیچ کس نیست که به او کمک کند. بنابراین همه غم‌های دنیا بر دوش او سنگینی می‌کند.