گنجور

شمارهٔ ۱۴۶

قمری دارم کین چشم نهان خانه اوست
دل و جان عاشق آن نرگس مستانه اوست
من ازان یار چه گویم؟ که عجب دلداریست!
شمع جانست و جهان عاشق و پروانه اوست
قصه عشق غریبست و نشاید گفتن
در دو عالم همه جا قصه افسانه اوست
دو جهان مست خرابند ز جام ازلی
دو جهان در دو جهان ساقی می خانه اوست
جام آن یار من از حد و نهایت بگذشت
ز سمک تا بسما ساغر و پیمانه اوست
ما بغیر از تو ندیدیم بعالم دگری
زلف دلدار گرامیست، که در شانه اوست
گر بپرسند ترا: عاشق فرزانه کجاست؟
قاسم سوخته دل عاشق فرزانه اوست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قمری دارم کین چشم نهان خانه اوست
دل و جان عاشق آن نرگس مستانه اوست
هوش مصنوعی: من یک قمری دارم که عشق و دل‌تنگی‌ام به خاطر نگاهم به آن معشوق نهانی است و جانم فقط به خاطر آن نرگس زیبا و شگفت‌انگیز او می‌لرزد.
من ازان یار چه گویم؟ که عجب دلداریست!
شمع جانست و جهان عاشق و پروانه اوست
هوش مصنوعی: من چه بگویم از آن معشوقe بی‌نظیر؟ او همچون شمعی است که روشنی و زندگی را به من می‌بخشد و جهان همچون پروانه‌ای به دور او می‌چرخد و در عشق او غرق است.
قصه عشق غریبست و نشاید گفتن
در دو عالم همه جا قصه افسانه اوست
هوش مصنوعی: داستان عشق بسیار عجیب و غریب است و گفتن آن در این دو جهان مناسب نیست. در هر جایی، هر جا که بروی، داستان آن عشق شگفت‌انگیز به چشم می‌خورد.
دو جهان مست خرابند ز جام ازلی
دو جهان در دو جهان ساقی می خانه اوست
هوش مصنوعی: دو جهان به خاطر جام ازلی در حال مستی و خراب هستند. در واقع، ساقی میخانه او در دو جهان وجود دارد و هر دو جهان تحت تأثیر او هستند.
جام آن یار من از حد و نهایت بگذشت
ز سمک تا بسما ساغر و پیمانه اوست
هوش مصنوعی: جام آن معشوق من از حد و حدود فراتر رفته است، از سمک تا بسما ساغر و پیمانه اوست.
ما بغیر از تو ندیدیم بعالم دگری
زلف دلدار گرامیست، که در شانه اوست
هوش مصنوعی: ما جز تو هیچ چیز دیگری در دنیا نمی‌بینیم، مویی که در شانه دلدار عزیز قابل دیدن است، برای ما ارزشمندتر از همه چیز است.
گر بپرسند ترا: عاشق فرزانه کجاست؟
قاسم سوخته دل عاشق فرزانه اوست
هوش مصنوعی: اگر از تو بپرسند که عاشق دانا کجاست، بگو که قاسم، دلی سوخته و عاشق، همان عاشق داناست.