گنجور

شمارهٔ ۱۱۰

موسی صفتان را، که درین طور مقامست
از درد تو مستند گروهی ز دوا مست
آن خال سیه جانب آن زلف دلاویز
وصفش نتوان گفت: چه دانه است و چه دامست
هرجا که تو باشی سخن از شاهد و می گوی
چون راه هدایت همه از ذکر دوامست
از چهره زیبا تتق زلف برانداز
چون نور هدایت همه از رفع ظلامست
زاهد ز می ناب همین نام شنیدست
او مست خیالست، نه سرمست مدامست
از مطبخ جان بوی طعامی نشنیدست
زعمش همه اینست که بر خوان کرامست
یک نام شنیدست از آن یار گرامی
زان نام گمان برده که سلطان انامست
یک بوسه، نگوییم، که یک غمزه از آن چشم
انعام کن، ای دوست، که انعام تو عامست
قاسم، سخن از ساقی و می خانه و می گوی
زیرا که ترقی همه از ذکر مدامست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موسی صفتان را، که درین طور مقامست
از درد تو مستند گروهی ز دوا مست
هوش مصنوعی: موسی‌صفتان، کسانی که مانند موسی هستند و مقام بلندی دارند، از درد تو تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و گروهی از آن‌ها در جستجوی دارو یا درمان هستند.
آن خال سیه جانب آن زلف دلاویز
وصفش نتوان گفت: چه دانه است و چه دامست
هوش مصنوعی: خال سیاه کنار آن موهای جذاب، به قدری زیباست که نمی‌توان درباره‌اش توضیح داد؛ نه می‌توان گفت چه زیبایی دارد و نه می‌توان فهمید چه دام و فریبی در خود نهفته است.
هرجا که تو باشی سخن از شاهد و می گوی
چون راه هدایت همه از ذکر دوامست
هوش مصنوعی: هرجا که تو حضور داری، صحبت از زیبایی و شادابی است، زیرا همه مسیرهای درست و هدایت‌گر به یاد تو و ذکر نام تو وابسته است.
از چهره زیبا تتق زلف برانداز
چون نور هدایت همه از رفع ظلامست
هوش مصنوعی: از چهره زیبا و زلفی که برانداز می‌کنی، مانند نوری که راه را روشن می‌کند، همه چیز از تاریکی دور می‌شود.
زاهد ز می ناب همین نام شنیدست
او مست خیالست، نه سرمست مدامست
هوش مصنوعی: زاهد از نام شراب ناب باخبر است، اما او در واقع مست خیال‌هایش است، نه اینکه همیشه در حالت مستی باشد.
از مطبخ جان بوی طعامی نشنیدست
زعمش همه اینست که بر خوان کرامست
هوش مصنوعی: از آشپزخانه جان هیچ بویی از غذا به مشامش نرسیده، و درک او تنها همین است که بر سر سفره‌ی نعمت‌ها نشسته است.
یک نام شنیدست از آن یار گرامی
زان نام گمان برده که سلطان انامست
هوش مصنوعی: یک نام از آن عزیز شنیده‌ام و به خاطر آن نام، گمان می‌کنم که او بزرگ‌ترین و ارجمندترین فرد است.
یک بوسه، نگوییم، که یک غمزه از آن چشم
انعام کن، ای دوست، که انعام تو عامست
هوش مصنوعی: یک بوسه کافی نیست، بلکه یک نگاه جذاب از آن چشمان تو را می‌خواهم، ای دوست، زیرا لطف تو شامل حال همه است.
قاسم، سخن از ساقی و می خانه و می گوی
زیرا که ترقی همه از ذکر مدامست
هوش مصنوعی: قاسم، در مورد ساقی و شراب و میخانه صحبت کن، زیرا که رشد و پیشرفت همه چیز از یادآوری مداوم این موضوعات ناشی می‌شود.