گنجور

شمارهٔ ۱۰۹

تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست
وز باده نوشین تو عالم همه جامست
از جام تو یک جرعه بما ده، که زمین را
گر زانکه نصیبست، هم از کأس کرامست
هرچند که ما عامی عشقیم درین راه
بر جمله ذرات جهان لطف تو عامست
واعظ، که برقصست پس پرده پندار
سودش نکند پند، که در بند عمامست
در دور رخش یک دل هشیار ندیدیم
آنکس که نه مستست درین دور، کدامست؟
در کشتن عشاق بشمشیر چه حاجت؟
یک غمزه از آن نرگس مخمور تمامست
گفتی که: سلامی بفرستیم بقاسم
از ذوق سلامت دل من دار سلامست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو ساقی جان بخشی و عالم همه جامست
وز باده نوشین تو عالم همه جامست
هوش مصنوعی: تو به مردم زندگی و انرژی می‌دهی و تمام جهان در واقع به مانند ظرفی است که به دست تو پر شده است. با نوشیدنی شیرین تو، جهان به شکلی دیگر و زیباتر نمایان می‌شود.
از جام تو یک جرعه بما ده، که زمین را
گر زانکه نصیبست، هم از کأس کرامست
هوش مصنوعی: از جام تو یک جرعه به ما بده، زیرا اگر زمین هم به نوشیدن آن نصیب پیدا کند، از کرامت و بزرگی می‌باشد.
هرچند که ما عامی عشقیم درین راه
بر جمله ذرات جهان لطف تو عامست
هوش مصنوعی: هرچند که ما در عشق مبتدی و ناآگاه هستیم، اما در این مسیر، محبت و مهربانی تو به تمامی ذرات جهان گسترده است.
واعظ، که برقصست پس پرده پندار
سودش نکند پند، که در بند عمامست
هوش مصنوعی: واعظی که تنها از پشت پرده‌ی خیال و اندیشه برخاسته، درس و پندش فایده‌ای ندارد؛ زیرا او خود در قید و بند ظواهر و شوکت‌های دنیا گرفتار است.
در دور رخش یک دل هشیار ندیدیم
آنکس که نه مستست درین دور، کدامست؟
هوش مصنوعی: در اطراف زیبایی چهره‌ات کسی را نیافتیم که دلش هوشیار باشد. حالا آن کسی که در این فضا هشیار نیست و مست نشده، کیست؟
در کشتن عشاق بشمشیر چه حاجت؟
یک غمزه از آن نرگس مخمور تمامست
هوش مصنوعی: برای کشتن عاشقان نیازی به شمشیر نیست. یک نگاهی ساده از آن نرگس مست کافی است تا آنها را از پای درآورد.
گفتی که: سلامی بفرستیم بقاسم
از ذوق سلامت دل من دار سلامست
هوش مصنوعی: گفتی که پیامی برای قاسم بفرستیم، چون دل من از خوشحالی سالم است.