گنجور

بخش ۳۱ - حکایت مرد مریض

ابلهی را علت درد شکم
کرد عاجز هفته ای، یا بیش و کم
رفت نزدیک طبیب خرده دان
علت خود عرضه کرد اندر زمان
چون سؤالش از غذا کرد آن عزیز
گفت: جغرات و چغندر با مویز
این سخن بشنید ازو داننده مرد
بر سر و ریشش زمانی خنده کرد
گفت: چشمت را سبل کرده است کور
ای ز تو دانش به صد فرسنگ دور
این چنین غافل نمی شاید غنود
بایدت رفتن بر کحال زود
تا سبل گرداند از چشم تو کم
وارهی از علت درد شکم
گفت:می گویی جواب بی محل
درد اشکم را چه نسبت با سبل؟
من چو از درد شکم پرسم سؤال
از سبل گویی جوابم،چیست حال؟
گفت:اگر کورت نمی بودی بصر
زانچه می دارد زیان کردی حذر
قصه کم تر گو، بر کحال رو
هیچ تاخیری مکن، درحال رو
چشم تو کورست و تو آواره ای
سخت محرمی و بس بیچاره ای
می کنی اثبات خویش و نفی یار
نفی خود کن،تا شود یار آشکار
تو چنین گویی که:بر شیطان دون
غالبم در حیله و مکر و فسون
نیستی غالب ولی پندار تو
می دهد بر باد کار و بار تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابلهی را علت درد شکم
کرد عاجز هفته ای، یا بیش و کم
هوش مصنوعی: یک آدمی با نادانی خود باعث شد که درد شکم را به سراغش بیاورد و حالش به قدری بد شد که یک هفته یا بیشتر از آن نمی‌توانست بهبود یابد.
رفت نزدیک طبیب خرده دان
علت خود عرضه کرد اندر زمان
هوش مصنوعی: به نزد پزشک رفت و مشکل خود را با جزئیات توضیح داد.
چون سؤالش از غذا کرد آن عزیز
گفت: جغرات و چغندر با مویز
هوش مصنوعی: وقتی از آن شخص عزیز درباره غذا سؤال کردند، او پاسخ داد: «جغورات و چغندر به همراه مویز».
این سخن بشنید ازو داننده مرد
بر سر و ریشش زمانی خنده کرد
هوش مصنوعی: این حرف را از او شنید، مرد باهوشی که مدتی بر سر و ریشش خندید.
گفت: چشمت را سبل کرده است کور
ای ز تو دانش به صد فرسنگ دور
هوش مصنوعی: او گفت: چشمانت به گونه‌ای بسته است که مثل یک کور شده‌ای، ولی از تو دانش و آگاهی به اندازه‌ای دور است که انگار صد فرسنگ فاصله داری.
این چنین غافل نمی شاید غنود
بایدت رفتن بر کحال زود
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که نباید در خواب غفلت باقی ماند و باید به موقع اقدام کرد و از فرصت‌ها بهره‌برداری کرد. اگر دیر بجنبی، ممکن است فرصت‌ها را از دست بدهی.
تا سبل گرداند از چشم تو کم
وارهی از علت درد شکم
هوش مصنوعی: هر وقت که تو با چشم‌های زیبایت به من نگاه می‌کنی، تمام دردها و مشکلاتم به فراموشی سپرده می‌شود.
گفت:می گویی جواب بی محل
درد اشکم را چه نسبت با سبل؟
هوش مصنوعی: گفت: تو می‌گویی که چرا درد اشک من ارتباطی با این راه‌ها ندارد؟
من چو از درد شکم پرسم سؤال
از سبل گویی جوابم،چیست حال؟
هوش مصنوعی: زمانی که من از درد شکم خود می‌پرسم، وقتی که به راه‌های دیگر مراجعه می‌کنم، همه می‌گویند چه حالتی دارم؟
گفت:اگر کورت نمی بودی بصر
زانچه می دارد زیان کردی حذر
هوش مصنوعی: گفت: اگر نابینا نبودی، به خاطر آنچه که می‌دانی، باید مواظب زیان‌هایی که ممکن است ببینی باشی.
قصه کم تر گو، بر کحال رو
هیچ تاخیری مکن، درحال رو
هوش مصنوعی: کم‌تر از داستان‌ها بگو و هیچ تأخیری در انجام کارها نداشته باش. در لحظه حاضر زندگی کن و عمل کن.
چشم تو کورست و تو آواره ای
سخت محرمی و بس بیچاره ای
هوش مصنوعی: چشم تو نمی‌تواند ببیند و تو در حال گشت و گذار هستی، در حالی که بسیار به کسی نزدیک هستی و حقیقتاً بی‌نوا هستی.
می کنی اثبات خویش و نفی یار
نفی خود کن،تا شود یار آشکار
هوش مصنوعی: برای نشان دادن وجود خود و رد کردن محبوب، باید خود را نفی کنی تا محبوب واقعی برایت آشکار شود.
تو چنین گویی که:بر شیطان دون
غالبم در حیله و مکر و فسون
هوش مصنوعی: تو می‌گویی که من در برابر شیطان حقیر و بی‌ارزش از نظر نیرنگ و فریب برتری دارم.
نیستی غالب ولی پندار تو
می دهد بر باد کار و بار تو
هوش مصنوعی: وجود تو ناپایدار است، اما تصور تو باعث می‌شود که تلاش‌ها و کارهایت به هدر برود.