گنجور

بخش ۲۹ - خطاب الشمع مع النار

شمع چون پروانه را معدوم دید
گفت باآتش که:ای نور الفرید
یا قتیل العاشقین،یا ذوالکرام
یاقدیم النور، یامافی الظلام
مانده ام از جرم هستی شرمسار
جرم ما را محو کن پروانه وار
چون تن پروانه یک بارم بسوز
تاب جان دادن ندارم تا بروز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع چون پروانه را معدوم دید
گفت باآتش که:ای نور الفرید
هوش مصنوعی: شمع که پروانه را در حال نابودی می‌بیند، به آتش می‌گوید: ای نور ویژه و منحصر به فرد.
یا قتیل العاشقین،یا ذوالکرام
یاقدیم النور، یامافی الظلام
هوش مصنوعی: ای کشته‌ی عاشقان، ای صاحب کرامت، ای منبع نور قدیم، ای آنچه در تاریکی هستی.
مانده ام از جرم هستی شرمسار
جرم ما را محو کن پروانه وار
هوش مصنوعی: از وجود خودم در حالتی شرمنده هستم و از تو می‌خواهم که مانند پروانه، گناهان و خطاهای من را نابود کنی.
چون تن پروانه یک بارم بسوز
تاب جان دادن ندارم تا بروز
هوش مصنوعی: چون یک بار همچون پروانه بسوزم، دیگر تاب جان دادن ندارم تا روزی دوباره زنده شوم.