بخش ۴ - بر تخت نشستن کمخا و هر یک را از جامها بشغل و عملی وابستن
چو بر تخت سلطان کمخا نشست
به پیشش کمر هر لباسی ببست
امیران او اطلس و صوف و خبر
منسور بلولو مزین بتبر
خشیشی و ابیاری او را وزیر
حرم نرمدست مخیل مشیر
خزاین بصندوق و مفرش سپرد
بایشان زر و سیم و زیور شمرد
قطیفه زخیلش یکی چتردار
زوالا عصابه علم زرنگار
کلاه دو پر نیز با شب کلاه
عسس بودش و شحنه بارگاه
زلاوسمه زرها بنامش زدند
علم از مصنف ببامش زدند
زگلهای رخت مرصع نثار
فشاندند بر وی چوزر بیشمار
طبقها بسر پوش آراستند
زمخفی یکی خان بپیراستند
چوزر قالبک زن بوالا گرفت
سراویل را کار بالا گرفت
سپهبد یکی توبی جبه
که ابرپشمین بود و هم پنبه
بارمک همه جمع خاصان سپرد
بعین البقر داد مخفی و برد
به بیرم که سلطانی و راست نام
بدادند دستارها را تمام
بهر جنس بگذاشت یک سر نفر
که باشد سپه کش دران بوم و بر
چنان شد که مهتاب از عدل او
بتاثیر کردی کتانرا رفو
بخش ۳ - آغاز داستان: چنین خواندم از خط ابیارئیبخش ۵ - درسر کشیدن رختها وصوف را بروی کمخا کشیدن: برینگونه چون دگمه چرخش نشاند
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بر تخت سلطان کمخا نشست
به پیشش کمر هر لباسی ببست
هوش مصنوعی: وقتی فرمانروای کمخا بر تخت نشست، همه لباسهای خود را تا کمر بستند و به احترام او به پیش او آمدند.
امیران او اطلس و صوف و خبر
منسور بلولو مزین بتبر
هوش مصنوعی: پادشاهان او با پارچههای با ارزش و نرم، و خبرها و داستانهای زیبا، آراسته و تزیین شدهاند.
خشیشی و ابیاری او را وزیر
حرم نرمدست مخیل مشیر
هوش مصنوعی: آن کسی که خشکی را از بین میبرد و آب را به آن میرساند، همچون وزیری در حرم است که با دستان نرم و خوش فکر خود، مسیر را هدایت میکند.
خزاین بصندوق و مفرش سپرد
بایشان زر و سیم و زیور شمرد
هوش مصنوعی: خزانه را در صندوق گذاشت و زیورآلات و پولهای طلا و نقره را برای آنها حساب کرد.
قطیفه زخیلش یکی چتردار
زوالا عصابه علم زرنگار
هوش مصنوعی: پوشش نرم و لطیفی که بر تنش است، مانند پردهای است که درخشش علم و زیبایی را به نمایش میگذارد.
کلاه دو پر نیز با شب کلاه
عسس بودش و شحنه بارگاه
هوش مصنوعی: کلاه دو پر نیز به نوعی اشاره به کلاهی دارد که نماد مقام و جایگاه ویژهای است. این کلاه، با کلاهی که نگهبانان و مأموران امنیتی برای پاسداری از شب و محافل مختلف بر سر میگذاشتند، مقایسه میشود. به طوری کلی، این جمله به تفاوت و تشابه مقامات و مسئولیتهای افراد در جامعه اشاره دارد.
زلاوسمه زرها بنامش زدند
علم از مصنف ببامش زدند
هوش مصنوعی: او را به خاطر نشانههای زرینش به نام نیکو شناختند و دانش را به خاطر تألیفاتش به او نسبت دادند.
زگلهای رخت مرصع نثار
فشاندند بر وی چوزر بیشمار
هوش مصنوعی: از گلهای زیبا و زینتداری که بر تن توست، بر او نثار کردند که به شمار بسیار است.
طبقها بسر پوش آراستند
زمخفی یکی خان بپیراستند
هوش مصنوعی: زینت و زیباییها را با پوشش مناسب و زیبا آماده کردند و یک خان (مرد بزرگ) نیز بر اساس زیباییها و آراستگیهای خود، خود را تزیین کرد.
چوزر قالبک زن بوالا گرفت
سراویل را کار بالا گرفت
هوش مصنوعی: چون قالبزن، بوالا را گرفت، کار سراویل هم بالا گرفت.
این جمله به معنی این است که وقتی یک نیاز یا مشکل خاصی به وجود میآید، دیگر امور نیز تحت تأثیر قرار میگیرند و وضعیت کلی دستخوش تغییر میشود.
سپهبد یکی توبی جبه
که ابرپشمین بود و هم پنبه
هوش مصنوعی: سپهبدی وجود دارد که مانند ابر پشمالو و پنبه نرم است.
بارمک همه جمع خاصان سپرد
بعین البقر داد مخفی و برد
هوش مصنوعی: بارمک تمام اعضای خاص خود را به عین البقر جمع کرد و کارهای پنهانی را زیر نظر گرفت و نظارت کرد.
به بیرم که سلطانی و راست نام
بدادند دستارها را تمام
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو به عنوان یک پادشاه، به کسانی که به تو خدمت میکنند، احترام و توجه کافی را نشان میدهی و به آنها امتیازاتی را عطا میکنی.
بهر جنس بگذاشت یک سر نفر
که باشد سپه کش دران بوم و بر
هوش مصنوعی: برای هر نوع و کیفیتی، کسی را به عنوان فرمانده و سپهسالار در آن سرزمین و دیار انتخاب کرده است.
چنان شد که مهتاب از عدل او
بتاثیر کردی کتانرا رفو
هوش مصنوعی: چنان شد که نور ماه از نیکی او تأثیر گرفته و پارچه کهنه را ترمیم کرده است.