بخش ۱۹ - سوگند دادن صوف بسقرلاط و سنجاب
سقرلاط و سنجاب را خواندند
چو تسمه بر ایشان سخن راندند
که باید شما را کنون عهد کرد
از اندازه بیرون قسم نیز خورد
نه این رو بگرداند از هیچ رو
نه او هم دهد پشت از هیچ سو
لبانرا بدندان درهای گوی
گزیدند که بی روئی از ما مجوی
بتشریف منبر ببرد یمن
بآن خرقه کآمد بویس قرن
بخرگاه والا و فرهنگ بخت
زاسباب بروی زهرگونه رخت
بتعظیم خیمه که از احترام
عمودش بخدمت نموده قیام
بقدر سراپرده و کندلان
چه از شامیانه چه از سایبان
برخت مغرق خجل کرده ورد
زمهر و سپهرش زرو لاجورد
جواهر زهر نوع و زرینها
لآلی زهر جنس سیمینها
بزین مرصع که خورشید را
بودرشک بروی ززیب و بها
ببال پرو گوشهای صدف
برین مستمع گشته از هر طرف
ببستان سجاده پرنیاز
که مسواک دروی بود سروناز
که هرگز نگردیم از رای تو
نه پیچیم از حکم والای تو
بخود گر بگیریم ازین حرب تن
میان توی بادا بتنمان کفن
بخش ۱۸ - در جنغی زدن صوف با پوستینها: به پیوست باصوف موئینهابخش ۲۰ - آهنگ نمودن صوف به پیکار کمخا: پس انگه مقرر شد ازداوری
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سقرلاط و سنجاب را خواندند
چو تسمه بر ایشان سخن راندند
هوش مصنوعی: سقاراط و سنجاب را فراخواندند و وقتی بر آنها صحبت کردند، مانند تسمه ای که بر گردنشان بسته شده باشد، حرف زدند.
که باید شما را کنون عهد کرد
از اندازه بیرون قسم نیز خورد
هوش مصنوعی: باید اکنون با شما قراردادی ببندم که فراتر از حد و مرزهاست و حتی قسمهایی هم خورده شود.
نه این رو بگرداند از هیچ رو
نه او هم دهد پشت از هیچ سو
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ چیزی نمیتواند او را به عقب براند و او هم از هیچ طرفی به عقب برنمیگردد. در واقع، اشاره به نوعی ثبات و ایستادگی دارد که فرد نه تنها تغییر نمیکند بلکه هیچ نیرویی هم نمیتواند او را به عقب برگرداند.
لبانرا بدندان درهای گوی
گزیدند که بی روئی از ما مجوی
هوش مصنوعی: دهان و لبهای خود را به دندان گزیدند که به خاطر بیتوجهی و بیروئی ما، چیزی را جستجو نکنید.
بتشریف منبر ببرد یمن
بآن خرقه کآمد بویس قرن
هوش مصنوعی: عزیز من بر منبر میرود و با خود بوی خوشی از یمن به همراه دارد که به خاطر خرقهاش است.
بخرگاه والا و فرهنگ بخت
زاسباب بروی زهرگونه رخت
هوش مصنوعی: در مکانی بلندمرتبه و با فرهنگی عالی، از هر نوع وسیلهای برای زیبا کردن فضا استفاده کن.
بتعظیم خیمه که از احترام
عمودش بخدمت نموده قیام
هوش مصنوعی: به احترام ستون خیمه، ایستادهایم و این نشاندهندهی ارادت ما به آن است.
بقدر سراپرده و کندلان
چه از شامیانه چه از سایبان
هوش مصنوعی: به اندازهی خودِ خیمه و چادر، چه در فصل تابستان و چه در سایهبان، برگزاری مهمانیها و پذیراییها اهمیت دارد.
برخت مغرق خجل کرده ورد
زمهر و سپهرش زرو لاجورد
هوش مصنوعی: بر روی آن تختی که غرق در زرق و برق است، جادو و زیبایی آسمان و زمین، او را شرمنده کرده است.
جواهر زهر نوع و زرینها
لآلی زهر جنس سیمینها
هوش مصنوعی: نگینها و جواهرات از نوع زهر و رنگهای مختلفی دارند که برخی از آنها به شکل زیبا و درخشان شبیه نقره هستند.
بزین مرصع که خورشید را
بودرشک بروی ززیب و بها
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و درخشندگی میپردازد. شاعر به نوعی اشاره دارد که نقش و نگار زیبایی همچون زینتی برای خورشید است و این زیبایی قابلستایش و ارزشمند است. به طور کلی، تصویرسازی از جلوههای طبیعی و زیباییهای زینتی را به نمایش میگذارد.
ببال پرو گوشهای صدف
برین مستمع گشته از هر طرف
هوش مصنوعی: صدف با گوشههای پروی خود، به شکل زیبایی چنگ به گوشههای این فضا زده و شنوندهی خوشی شده است.
ببستان سجاده پرنیاز
که مسواک دروی بود سروناز
هوش مصنوعی: سجادهای که بر روی آن دعا و راز و نیاز میشود را بگستر، چرا که مسواک، نشانهی ناز و زیبایی درویش است.
که هرگز نگردیم از رای تو
نه پیچیم از حکم والای تو
هوش مصنوعی: ما هیچگاه از تصمیم و ارادهٔ تو منحرف نمیشویم و از فرمان باعظمت تو هم سرپیچی نخواهیم کرد.
بخود گر بگیریم ازین حرب تن
میان توی بادا بتنمان کفن
هوش مصنوعی: اگر ما در این نبرد خود را جمع و جور کنیم، در میان تو، لباس و عرق تن ما به باد میرود.